Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
electrodermal changes
تغییرات برقی پوست
Other Matches
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peels
پوست انداختن پوست
peel
پوست انداختن پوست
variation
تغییرات
transaction code
کد تغییرات
variations
تغییرات
oscilliations
تغییرات
ranges
دامنه تغییرات
ranges
دامه تغییرات
f. and reflux
تغییرات روزگار
coefficient of variation
ضریب تغییرات
taste changes
تغییرات سلیقه
adiabetic changes
تغییرات ادیابتیک
range
دامه تغییرات
chance variations
تغییرات تصادفی
ranged
دامنه تغییرات
flux and reflux
تغییرات زمانه
depth varies
عمق تغییرات
technological changes
تغییرات فنی
tolerance
دامنه تغییرات
transaction file
فایل تغییرات
calculation variation
انالیز تغییرات
calculus of variations
حساب تغییرات
range
دامنه تغییرات
ranged
دامه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
deflection shift
تغییرات انحراف
social changes
تغییرات اجتماعی
rate of changes
نرخ تغییرات
output variability
تغییرات تولید
isothermal change
تغییرات هم دما
lateral shifts
تغییرات جانبی
physical change
تغییرات فیزیکی
qualitative changes
تغییرات کیفی
quantitative changes
تغییرات کمی
lateral shifts
تغییرات عرضی
incrementally
تغییرات پلهای
flux
تغییرات پی در پی جریان
seasonal variations
تغییرات فصلی
revolutionizes
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
تغییرات اساسی دادن
revolutionize
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
تغییرات اساسی دادن
aspect change
تغییرات منظری هدف
revolutionises
تغییرات اساسی دادن
revolutionizing
تغییرات اساسی دادن
modular range
دامنه تغییرات مدول
cataplasia
تغییرات قهقهرایی در سلول
minimal changes method
روش کمترین تغییرات
wind shear
تغییرات سمتی باد
calculus of variations
حساب تغییرات
[ریاضی]
revolutionised
تغییرات اساسی دادن
flux
گداز تغییرات پی درپی
parabolic variation
تغییرات سهمی شکل
variational calculus
حسابان تغییرات
[ریاضی]
variational calculus
حساب تغییرات
[ریاضی]
touch up
<idiom>
اصلاح کردن تغییرات
go through changes
<idiom>
گرفتار تغییرات شدن
calculus of variations
حسابان تغییرات
[ریاضی]
Fundamental ( radical) changes.
تغییرات اساسی وعمده
innovating
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovate
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovates
تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovated
تغییرات واصلاحاتی دادن در
stenothermy
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
crawling peg
تغییرات جزئی در نرخ ارز
goechemical
وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
sounding rocket
موشک اکتشاف تغییرات جوی
aeromancy
پیش بینی تغییرات هوا
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
tolerances
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
apraxic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
apractic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
total differential
تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
journals
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
cif&e
هزینه حمل و تغییرات نرخ ارز
distortion
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortions
تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
beat
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
beats
تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
commutator riple
تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
actinogram
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
landform
تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
journal
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
unilinear
دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
angular variability
تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
analog
ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
powering
برقی
powers
برقی
powered
برقی
power
برقی
electrical
برقی
electricians mate
برقی
galvanic
برقی
before you know it
برقی
electric
برقی
sensitive
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
stand pat
<idiom>
ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
eustatic
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
new broom sweeps clean
<idiom>
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
electric shocks
ضربه برقی
electric shock
ضربه برقی
powers
دستگاه برقی
tram
واگن برقی
cable cars
تراموای برقی
elements
سازه برقی
cable car
تراموای برقی
vacuum cleaner
جاروی برقی
vacuum cleaners
جاروی برقی
trams
واگن برقی
single ignition
احتراق تک برقی
hot seat
صندلی برقی
hot-plate
اجاق برقی
electric candle
شمع برقی
element
سازه برقی
electric charge
بار برقی
hot-plates
اجاق برقی
electric cleaner
جارو برقی
electric current
جریان برقی
refrigerators
یخچال برقی
electric cushion
بالش برقی
patent leather
چرم برقی
power broom
جاروی برقی
hot plate
اجاق برقی
powers
توان برقی
electric furnace
بوته برقی
electric heater
بخاری برقی
refrigerator
یخچال برقی
electric thermometer
دماسنج برقی
electrified
برقی کردن
electrifies
برقی کردن
electrify
برقی کردن
electrifying
برقی کردن
electrification
برقی کردن
escalator
پله برقی
moving stairway
پله برقی
electric train
قطار برقی
moving staircase
پله برقی
non electric
غیر برقی
electric train
ترن برقی
trolleys
واگن برقی
electric furnace
کوره برقی
powering
دستگاه برقی
powering
توان برقی
power turret
برجک برقی
power blower
دمنده برقی
powered
دستگاه برقی
powered
توان برقی
power
دستگاه برقی
power
توان برقی
electric iron
اطو برقی
electric light
روشنایی برقی
electric machine
دستگاه برقی
electric power
توان برقی
electric soldering iron
هویه برقی
electric spectrum
طیف برقی
electric fluid
سیال برقی
electric flux
شاره برقی
trolley
واگن برقی
moving staircase
پله برقی
chain saw
اره برقی
appliance
وسیله برقی
trolley car
اتوبوس برقی
triple ignition
احتراق سه برقی
electrical sheet
ورقهای برقی
before you can say knife
برقی ناگهان
three unit electrical system
دستگاه سه برقی
electrical shant
مهار برقی
electrise
برقی کردن
electrical series
زوجهای برقی
electrical resistance
مقاومت برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com