Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
Other Matches
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
wave front
جبهه امواج رادیویی
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
ocean foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
variable incidence
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
inshore
بطرف ساحل جلو ساحل
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
channels
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
collisions
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
radio
رادیویی
radioing
رادیویی
radioed
رادیویی
radios
رادیویی
broadcasting
رادیویی
ground swell
امواج
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
hertzian wave
موج رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکس رادیویی
radio silence
سکوت رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
radio wave
موج رادیویی
play by play
پخش رادیویی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
r.f.
بسامد رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
receivers
گیرنده رادیویی
receiver
گیرنده رادیویی
wave
موج رادیویی
waved
موج رادیویی
waves
موج رادیویی
wirephoto
عکاسی رادیویی
waving
موج رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
radiographic
عکس رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
facsimile
عکس رادیویی
transmitter
فرستنده رادیویی
receiving set
گیرنده رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
call signs
معرف رادیویی
call sign
معرف رادیویی
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
radio horizon
افق رادیویی
transmitters
فرستنده رادیویی
radiographic
مخابرات رادیویی
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
radiophotograph
عکس رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
space radiation
تشعشع رادیویی
radmail
پست رادیویی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
metal locator
فلزیاب رادیویی
compere
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio detection
اکتشاف رادیویی
electromagnetic waves
امواج الکترومگنتیک
tidal waves
امواج جزرومدی
gravitational waves
امواج جاذبه
transient wave
امواج سیار
oscilloscope
اشکارسازی امواج
gravity waves
امواج ثقلی
gravitational waves
امواج گرانشی
crashing waves
امواج خروشان
ground waves
امواج زمینی
wander wave
امواج سیار
interference
تداخل امواج
the waves of the sea
امواج دریا
brain waves
امواج مغزی
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی
spoondrift
ترشح امواج
emission
انتشار امواج
reverberation
برگشت امواج
reverberations
برگشت امواج
incoherent waves
امواج همدوس
thermal waves
امواج گرمایی
sky wave
امواج اسمانی
hertzian waves
امواج هرتز
pulsed
امواج ضربانی
pulsing
ضربان امواج
tosser
دستخوش امواج
emissions
انتشار امواج
pulse
امواج ضربانی
spotter
کمک مفسر رادیویی
radiographs
پوتونگار عکس رادیویی
rawinsonde
جهت یاب رادیویی
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
radiograph
پوتونگار عکس رادیویی
direction finder
جهت یاب رادیویی
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
net call sign
معرف رادیویی شبکه
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
skip zone
منطقه کور رادیویی
play by play
پخش رادیویی مسابقه
radioing
پیام رادیویی فرستادن
radioed
پیام رادیویی فرستادن
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
radio
پیام رادیویی فرستادن
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
radios
پیام رادیویی فرستادن
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
bank
ساحل
littoral
ساحل
brae
ساحل
beached
ساحل
causey
ساحل
ashore
به ساحل
beach
ساحل
sea shore
ساحل
landside
ساحل
coast
ساحل
coasts
ساحل
rivage
ساحل
shore
ساحل
beaches
ساحل
banks
ساحل
shores
ساحل
attenuation
افت قدرت امواج
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
echo
برگشت امواج رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com