English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
varies تغییر داد تغییردادن
vary تغییر داد تغییردادن
Other Matches
interchange تغییردادن
turns تغییردادن
turn تغییردادن
shift تغییردادن
interchanged تغییردادن
interchanges تغییردادن
interchanging تغییردادن
alter تغییردادن
shifts تغییردادن
affect تغییردادن
altered تغییردادن
shifted تغییردادن
altering تغییردادن
alters تغییردادن
to alter [to] تغییردادن
alteration تغییردادن
affects تغییردادن
to shift one's lodging تغییردادن منزل
changed عوض کردن تغییردادن
move تغییردادن انتقال دادن
changes عوض کردن تغییردادن
change عوض کردن تغییردادن
changing عوض کردن تغییردادن
moves تغییردادن انتقال دادن
moved تغییردادن انتقال دادن
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
to move a bout پیوسته جای خود را تغییردادن
redefining تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
redefines تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
redefined تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
reposition مقام و موقعیت چیزی را تغییردادن
redefine تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
dip dodge رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
reprogram تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
accesses مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accessed مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accessing مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
vicissitude تغییر
modification تغییر
stationary بی تغییر
alternation تغییر
amendments تغییر
shunting تغییر خط
amendment تغییر
conversion تغییر
conversions تغییر
innovation تغییر
mutations تغییر
innovations تغییر
misalignment تغییر
mutation تغییر
alteration تغییر
changeless بی تغییر
changes تغییر
changed تغییر
variation تغییر
changing تغییر
commutation تغییر
fluctuation تغییر
change تغییر
variations تغییر
dachi تغییر پا
mutable تغییر پذیر
variational method روش تغییر
multiplier ضریب تغییر
mutabilty تغییر پذیری
moveable قابل تغییر
modifies تغییر دادن
modifier تغییر دهنده
mean variation تغییر متوسط
metachromatism تغییر رنگ
transform تغییر شکل
minor change خرد تغییر
misalign تغییر یافتن
modifiability تغییر پذیری
modification of the articles تغییر اساسنامه
modify تغییر دادن
coefficient of variation ضریب تغییر
modificative تغییر دهنده
modificatory تغییر دهنده
commutable قابل تغییر
nonreversal shift تغییر ناوارون
change spin چرخیدن با تغییر پا
behavior modification تغییر رفتار
speed variation تغییر سرعت
transforming تغییر شکل
kaleidoscope تغییر پذیربودن
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
change of speed تغییر سرعت
change of place تغییر مکان
change of curvature تغییر انحنا
change in demand تغییر تقاضا
change in supply تغییر عرضه
transforms تغییر شکل
metamorphosis تغییر شکل
changer تغییر دهنده
cinversion تغییر شکل
automatic take تغییر پایگاه
transformed تغییر شکل
palingenesis تغییر شکل
modifying تغییر دادن
parathesis ترکیبی بی تغییر
peripeteia تغییر ناگهانی
mutant تغییر پذیر
permute تغییر دادن
phase shift تغییر فاز
mutants تغییر پذیر
put about تغییر مسیردادن
altertive تغییر دهنده
vary تغییر کردن
design change تغییر طرح
frequency change تغییر بسامد
demand shift تغییر تقاضا
frequency fluctuation تغییر فرکانس
deformation تغییر شکل
heterophonia تغییر صدا
variation تغییر ناپایداری
constantly بدون تغییر
alterant تغییر دادنی
dimensional change تغییر اندازه
transformation عمل تغییر
transformation تغییر شکل
changeable تغییر پذیر
changeable قابل تغییر
varies تغییر کردن
variability تغییر پذیری
effable قابل تغییر
alterability قابلیت تغییر
alterable قابل تغییر
flexility قابلیت تغییر
displaciment تغییر مکان
displaceable قابل تغییر
immutability تغییر ناپذیری
inalterability تغییر ناپذیری
modification تغییر وتبدیل
kainophobia تغییر هراسی
kainotophobia تغییر هراسی
convertibility توانایی تغییر
transmutation تغییر شکل
lability تغییر پذیری
left shift تغییر مکان به چپ
load variation تغییر بار
lour اخم تغییر
skittish تغییر پذیر
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
ireversible تغییر ناپذیر
invariant تغییر ناپذیر
inalterable تغییر ناپذیر
variations تغییر ناپایداری
current displacement تغییر جریان
unalterable تغییر ناپذیر
invariable تغییر ناپذیر
displeacement of water تغییر مکان اب
covariation تغییر همگام
infelection تغییر شکل
supple تغییر پذیر
immutable تغییر ناپذیر
displacement تغییر موضع
displacement تغییر مکان
invariance تغییر ناپذیری
concurrent variation تغییر همزمان
range of variation ناحیه تغییر
alters تغییر دادن
alters تغییر یافتن
altering تغییر دادن
altering تغییر یافتن
altered تغییر دادن
altered تغییر یافتن
to turn [into] تغییر کردن
to turn [into] تغییر دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com