Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
polarity changer
تغییر دهنده قطبش
Other Matches
polarizer
متضاد کننده قطبش دهنده
deformation polarizability
قطبش پذیری تغییر شکل
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
modificative
تغییر دهنده
altertive
تغییر دهنده
modificatory
تغییر دهنده
modifiers
تغییر دهنده
modifier
تغییر دهنده
changer
تغییر دهنده
shunter
تغییر مسیر دهنده
change over contact
کنتاکت تغییر دهنده
anamorphic
تغییر شکل دهنده
transformer
تغییر دهنده ترانسفورماتور
transformers
تغییر دهنده ترانسفورماتور
change lever
اهرم تغییر دهنده
frequency changer
تغییر دهنده بسامد
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
proteiform
زیاد تغییر شکل دهنده
conversion loss of frequency changer cry
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
polarization
قطبش
polarities
قطبش
polarity
قطبش
left handed polarization
قطبش چپ گرد
horizontal polarization
قطبش افقی
polarization of a medium
قطبش محیط
polarograph
قطبش سنج
lattice polarization
قطبش شبکه
pole changer
تغییردهنده قطبش
left hand polarization
قطبش چپ گرد
battery polarization
قطبش باتری
atomic polarization
قطبش اتمی
concentration polarization
قطبش غلظتی
polarizability
قطبش پذیری
polariscope
قطبش نما
polarimetry
قطبش سنجی
polarization plane
صفحه قطبش
polarimeter
قطبش سنج
dielectric polarization
قطبش دی الکتریکی
polarization potential
پتانسیل قطبش
depolarization
قطبش زدایی
polarization of light
قطبش نور
molecular polarizability
قطبش پذیری مولکولی
ionic polyrizability
قطبش پذیری یونی
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
polarizes
قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizing
قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarises
قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarize
قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarised
قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarising
قطبش دادن دوقطبی ساختن
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
joggers
هل دهنده
pusher
هل دهنده
donor
دهنده
donar
دهنده
shover
هل دهنده
transferor
دهنده
giver
دهنده
jogger
هل دهنده
donors
دهنده
pushers
هل دهنده
irriguous
اب دهنده
trimestr
رخ دهنده
alienator
انتقال دهنده
aerator
هوا دهنده
syncretic
وفق دهنده
conjunctive
ربط دهنده
alleviator
تخفیف دهنده
alimentative
غذا دهنده
redeemers
فدیه دهنده
alienor
انتقال دهنده
redeemer
فدیه دهنده
contributor
اعانه دهنده
sustentative
اعانت دهنده
alimental
غذا دهنده
placater
اشتی دهنده
demonstrators
نشان دهنده
demonstrator
نشان دهنده
amusive
تفریح دهنده
compensative
پاداش دهنده
ampliative
بسط دهنده
ameliorator
بهبود دهنده
complier
انجام دهنده
concussive
تکان دهنده
concentative
تمرکز دهنده
conciliator
اشتی دهنده
decker
ارایش دهنده
tacker
جوش دهنده
allocator
تخصیص دهنده
adjurer
قسم دهنده
connector
اتصال دهنده
payer
دهنده وجه
peaker
اوج دهنده
accomplisher
انجام دهنده
continuant
ادامه دهنده
stainer
رنگ دهنده
viminal
ترکه دهنده
viminal
شاخه دهنده
splitter
شکاف دهنده
abluent
شستشو دهنده
demonstrative
شرح دهنده
permissive
اجازه دهنده
evangelical
مژده دهنده
restorers
اعاده دهنده
informant
اگاهی دهنده
achiever
انجام دهنده
adjurer
سوگند دهنده
swallower
قورت دهنده
passer
پاس دهنده
suggester
پیشنهاد دهنده
adapter
تطبیق دهنده
consultee
مشورت دهنده
auxiliary
<adj.>
کمک دهنده
auxiliaries
کمک دهنده
adapter
وفق دهنده
informants
شکل دهنده
informants
اگاهی دهنده
informant
شکل دهنده
splicer
پیوند دهنده
Baptist
تعمید دهنده
interlocutor
جواب دهنده
tinter
رنگ پس دهنده
arbitrators
فیصل دهنده
arbitrator
فیصل دهنده
coadjutant
یاری دهنده
mover
پیشنهاد دهنده
transporters
انتقال دهنده
transporter
انتقال دهنده
promising
نوید دهنده
retrograde
برگشت دهنده
mortgagor
رهن دهنده
tickler
غلغلک دهنده
baiter
طعمه دهنده
interlocutors
جواب دهنده
tipper
انعام دهنده
Baptists
تعمید دهنده
transferor
انتقال دهنده
transferrer
انتقال دهنده
nomenclator
کنیه دهنده
nomenclator
لقب دهنده
bulbiferous
پیاز دهنده
briber
رشوه دهنده
offerer
پیشنهاد دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
depreciator
تنزل دهنده
tither
عشر دهنده
tithable
عشر دهنده
bailor
اجاره دهنده
moratory
مهلت دهنده
assimilatory
شباهت دهنده
assignor
حواله دهنده
tender notice
مناقصه دهنده
assigner
حواله دهنده
assentient
موافقت دهنده
appellant
استیناف دهنده
appealer
استیناف دهنده
contributors
اعانه دهنده
antalgic
تسکین دهنده
indicator
نشان دهنده
annoyer
ازار دهنده
communicator
پیام دهنده
palliator
کاهش دهنده
assurer
اطمینان دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com