Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
Search result with all words
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
Other Matches
voluminal
حجمی
bulk density
چگالی حجمی
volumetric efficiency
بازده حجمی
solid
مکعب حجمی
solids
مکعب حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
bulkweight
وزن حجمی
body force
نیروی حجمی
volumetric measure
اندازه حجمی
gross tonnage
گنجایش حجمی
shrinkage
افت حجمی
weight by volume
وزن حجمی
displacement pump
تلمبه حجمی
densities
جرم حجمی
constancy of volum
ثبات حجمی
volume charge
بار حجمی
volume fraction
کسر حجمی
bale cubic capacity
تناژ حجمی
volume percent
درصد حجمی
cubical expansion
انبساط حجمی
volumetric analysis
تجزیه حجمی
volumetric analysis
سنجش حجمی
density
جرم حجمی
volumetric receptor
گیرنده حجمی
density
جرم حجمی چگالی
combining volumes principle
اصل ترکیب حجمی
densities
جرم حجمی چگالی
bulk modulus of elasticity
ضریب کشسانی حجمی
density of volume charge
چگالی بار حجمی
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
discharge
گذر حجمی در واحگ زمان
discharges
گذر حجمی در واحگ زمان
pack
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
packs
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
stationary
بی تغییر
conversion
تغییر
commutation
تغییر
conversions
تغییر
changeless
بی تغییر
misalignment
تغییر
changing
تغییر
mutations
تغییر
modification
تغییر
innovation
تغییر
fluctuation
تغییر
alternation
تغییر
mutation
تغییر
innovations
تغییر
alteration
تغییر
amendments
تغییر
variations
تغییر
dachi
تغییر پا
change
تغییر
changes
تغییر
vicissitude
تغییر
amendment
تغییر
changed
تغییر
shunting
تغییر خط
variation
تغییر
altertive
تغییر دهنده
modifying
تغییر دادن
automatic take
تغییر پایگاه
modify
تغییر دادن
behavior modification
تغییر رفتار
transforms
تغییر شکل
alterant
تغییر دادنی
modifies
تغییر دادن
change spin
چرخیدن با تغییر پا
variation
تغییر ناپایداری
variability
تغییر پذیری
changeable
قابل تغییر
cinversion
تغییر شکل
changeable
تغییر پذیر
coefficient of variation
ضریب تغییر
variations
تغییر ناپایداری
speed variation
تغییر سرعت
change in demand
تغییر تقاضا
displacement
تغییر مکان
displacement
تغییر موضع
changer
تغییر دهنده
change in supply
تغییر عرضه
change of curvature
تغییر انحنا
change of place
تغییر مکان
change of speed
تغییر سرعت
transformation
عمل تغییر
upheavals
تغییر فاحش
weathers
تغییر فصل
alter
تغییر دادن
fluctuate
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
alter
تغییر یافتن
amended
تغییر دادن
amend
تغییر دادن
altering
تغییر دادن
weathered
تغییر فصل
weather
تغییر فصل
upheaval
تغییر فاحش
alters
تغییر دادن
alters
تغییر یافتن
altering
تغییر یافتن
altered
تغییر دادن
altered
تغییر یافتن
variable
تغییر پذیر
variables
تغییر پذیر
variant
قابل تغییر
metamorphosis
تغییر شکل
vary
تغییر کردن
varies
تغییر کردن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
alterability
قابلیت تغییر
transform
تغییر شکل
modification
تغییر وتبدیل
mutant
تغییر پذیر
mutating
تغییر دادن
mutants
تغییر پذیر
amending
تغییر دادن
mutates
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
mutate
تغییر دادن
transforming
تغییر شکل
transformed
تغییر شکل
alterable
قابل تغییر
vacillatory
تغییر پذیر
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
to turn
[into]
تغییر کردن
to turn
[into]
تغییر دادن
deed poll
تغییر نام
turnabouts
تغییر موضع
variation coefficient
ضریب تغییر
variation theorem
قضیه تغییر
variational method
روش تغییر
variational principle
اصل تغییر
versatility
قابلیت تغییر
vicissitudes of time
تغییر اوضاع
voltage variation
تغییر ولتاژها
realign
تغییر دادن
realigned
تغییر دادن
realigning
تغییر دادن
realigns
تغییر دادن
turnabout
تغییر عقیده
turnabout
تغییر موضع
turnabouts
تغییر عقیده
to alter
[to]
تغییر یافتن
convert
تغییر دادن
redeploy
[staff]
تغییر دادن
reset
تغییر دادن
transact
تغییر دادن
near-constant state of flux
تغییر همیشگی
to turn something into something
تغییر دادن به
to convert something into something
تغییر دادن به
unchangeable
تغییر ناپذیر
commutable
قابل تغییر
heterophonia
تغییر صدا
immutability
تغییر ناپذیری
inalterability
تغییر ناپذیری
inalterable
تغییر ناپذیر
infelection
تغییر شکل
invariance
تغییر ناپذیری
invariant
تغییر ناپذیر
ireversible
تغییر ناپذیر
kainophobia
تغییر هراسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com