Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
lateral deflection of beam
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
Other Matches
sides way
تغییر مکان جانبی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
subspecies
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
stbtitle
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
sublease
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
inferior
فرعی
tributary
فرعی
branch line
خط فرعی
branch lines
خط فرعی
tributaries
فرعی
by-effect
اثر فرعی
sub dam
سد فرعی
adverse reaction
اثر فرعی
by
فرعی
succursal
فرعی
accessory
فرعی
inferiors
فرعی
derivatives
فرعی
adjuncts
فرعی
subalterns
فرعی
subaltern
فرعی
derivative
فرعی
lateral
فرعی
ancillary
فرعی
petty
فرعی
secondary
فرعی
second class
فرعی
min
فرعی
accessorial
فرعی
minor
فرعی
subsidiaries
فرعی
subsidiary
فرعی
incident
فرعی
incidents
فرعی
adjunct
فرعی
byeffect
اثر فرعی
secondary effect
اثر فرعی
extrinsic
فرعی
half deck
پل فرعی
spillover effect
اثر فرعی
fall-out
[side effect]
اثر فرعی
byeffect
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
اثر جانبی
accessory
جانبی
lateral
جانبی
by-effect
اثر جانبی
sidelong
جانبی
bilateral
دو جانبی
contour line
خط جانبی
secondary effect
اثر جانبی
spillover effect
اثر جانبی
laterad
جانبی
adverse reaction
اثر جانبی
overtone
صدای فرعی
side effect
اثر فرعی
accessory
دعوای فرعی
side-effects
اثر فرعی
subordinate clause
جملهوارهی فرعی
subclass
طبقه فرعی
subspace
فضای فرعی
sub station
پست فرعی
stop street
خیابان فرعی
subharmonic
هماهنگ فرعی
sub sector
بخش فرعی
subgenus
تیره فرعی
overtones
صدای فرعی
subagency
نمایندگی فرعی
subsidiary
متمم فرعی
subinterval
فاصله فرعی
incidental effect
اثر فرعی
side-effect
اثر فرعی
incidentals
اقلام فرعی
bypass
مسیر فرعی
intercardinal headings
جهات فرعی
probative
حقایق فرعی
subcultures
کشت فرعی
corollaries
نتیجه فرعی
corollary
نتیجه فرعی
subculture
فرهنگ فرعی
subsections
قسمت فرعی
subculture
کشت فرعی
pseudocarp
میوه فرعی
adjunct
صفت فرعی
extension
تلفن فرعی
link road
راه فرعی
subclass
شعبه فرعی
bypassed
مسیر فرعی
extensions
تلفن فرعی
lay shaft
میله فرعی
subgenus
جنس فرعی
subsection
قسمت فرعی
subsidiary company
شرکت فرعی
bypasses
مسیر فرعی
bypassing
مسیر فرعی
daughter chain
زنجیر فرعی
subdirectory
فهرست فرعی
subsidiaries
متمم فرعی
derived unit
واحد فرعی
subfamily
تیره فرعی
DIVERSION
راه فرعی
substation
ایستگاه فرعی
sub network
شبکه فرعی
minor league
لیگ فرعی
subordinating
فرعی پایین تر
subordinates
فرعی پایین تر
subordinated
فرعی پایین تر
subordinate
فرعی پایین تر
subfamily
خانواده فرعی
sugroup
دسته فرعی
extension telephone
تلفن فرعی
subcontracts
قرارداد فرعی
minor elements
عناصر فرعی
minor constituent
عنصر فرعی
minor arts
هنرهای فرعی
extraneous
تصادفی فرعی
substrate
شکل فرعی
subcontract
قرارداد فرعی
subcontracted
قرارداد فرعی
subcultures
فرهنگ فرعی
subcontracting
قرارداد فرعی
annexe
ساختمان فرعی
intercardinal points
جهات فرعی
diverticulum
جاده فرعی
byway
راه فرعی
annex
شعبه فرعی
jamb-shaft
ستون فرعی
annexes
شعبه فرعی
lay-shaft
میله فرعی
annexing
شعبه فرعی
derived units
احاد فرعی
derived units
واحدهای فرعی
accessory
لوازم فرعی
dixings
ارایشهای فرعی
byways
راه فرعی
sidetracked
جاده فرعی
sub contractor
پیمانکار فرعی
sidetrack
جاده فرعی
walk-on
بازیگر فرعی
subdivision
بخش فرعی
subdivisions
بخش فرعی
subordinate clauses
جملهوارهی فرعی
dog leg
شاخه فرعی
suborder
راسته فرعی
floor jack
اهرم فرعی
submenu
منوی فرعی
municipal road
راه فرعی
secondary unit
واحد فرعی
by pass
لوله فرعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com