English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English Persian
displacement تغییر موضع
turnabout تغییر موضع
turnabouts تغییر موضع
Search result with all words
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
Other Matches
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
locality موضع
positioned موضع
localities موضع
spot موضع
spots موضع
attack position موضع تک
position موضع
sites موضع
sited موضع
site موضع
lodgment موضع
lodgment or lodge موضع
emplacement موضع
locations موضع
location موضع
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
punch position موضع منگنه
block house موضع مستحکم
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
battle position موضع نبرد
active site موضع فعال
primary position موضع ابتدایی
positioned وضعیت موضع
primary position موضع اصلی
rendezvous area موضع انتظار
secondary position موضع فرعی
assumed position موضع فرضی
secondary position موضع یدکی
alternate position موضع فرعی
blocking position موضع سد کننده
position وضعیت موضع
alternate position موضع یدکی
spots لکه موضع
occupation of position اشغال موضع
lodgement موضع گیری
stand مکث موضع
supplementary position موضع یدکی
covered position موضع پوشیده
firing position موضع تیر
supplemental موضع تکمیلی
defense position موضع پدافندی
deployment موضع صف ارایی
supplementary position موضع تکمیلی
localization موضع یابی
emplacement موضع گرفتن
selection of position انتخاب موضع
locality موضع مکان
the seat of pain موضع درد
lodgment موضع گیری
localities موضع مکان
delay position موضع تاخیری
spot لکه موضع
defense position موضع دفاعی
localization of function موضع یابی کارکرد
post محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
supplementary موضع تکمیلی اضافی
switch position موضع دفاعی بینابین
post- محل ماموریت موضع
occupation of position اشغال موضع کردن
confirmed location موضع تایید شده
posted محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
switch position موضع رابط دفاعی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect پیش بینی موضع کردن
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
changes تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
alternation تغییر
misalignment تغییر
shunting تغییر خط
amendment تغییر
amendments تغییر
conversion تغییر
variations تغییر
conversions تغییر
variation تغییر
mutation تغییر
mutations تغییر
commutation تغییر
modification تغییر
changed تغییر
vicissitude تغییر
change تغییر
changes تغییر
changing تغییر
changeless بی تغییر
dachi تغییر پا
alteration تغییر
fluctuation تغییر
innovation تغییر
innovations تغییر
stationary بی تغییر
immutable تغییر ناپذیر
supple تغییر پذیر
mutating تغییر دادن
transformation عمل تغییر
amended تغییر دادن
mutates تغییر دادن
kainotophobia تغییر هراسی
alter تغییر یافتن
lability تغییر پذیری
alter تغییر دادن
fluctuates تغییر مداوم
kainophobia تغییر هراسی
infelection تغییر شکل
amending تغییر دادن
fluctuated تغییر مداوم
weather تغییر فصل
invariance تغییر ناپذیری
invariant تغییر ناپذیر
amend تغییر دادن
transformation تغییر شکل
ireversible تغییر ناپذیر
altered تغییر یافتن
left shift تغییر مکان به چپ
metamorphosis تغییر شکل
variables تغییر پذیر
variant قابل تغییر
upheaval تغییر فاحش
variable تغییر پذیر
upheavals تغییر فاحش
mutants تغییر پذیر
mutant تغییر پذیر
load variation تغییر بار
unalterable تغییر ناپذیر
altered تغییر دادن
weathers تغییر فصل
altering تغییر یافتن
weathered تغییر فصل
invariable تغییر ناپذیر
altering تغییر دادن
alters تغییر یافتن
alters تغییر دادن
modification تغییر وتبدیل
constantly بدون تغییر
displaciment تغییر مکان
kaleidoscope تغییر پذیربودن
deformation تغییر شکل
current displacement تغییر جریان
fluctuate تغییر مداوم
covariation تغییر همگام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com