Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
revulsion
تغییر ناگهانی عمل کشیدن
Other Matches
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
peripeteia
تغییر ناگهانی
switcheroo
تغییر ناگهانی
whim
وهم تغییر ناگهانی
whims
وهم تغییر ناگهانی
quirks
خصوصیات تغییر ناگهانی
overshift
تغییر محل ناگهانی
coup detat
تغییر ناگهانی درحکومت
storm
تغییر ناگهانی هوا
stormed
تغییر ناگهانی هوا
storming
تغییر ناگهانی هوا
storms
تغییر ناگهانی هوا
quirk
خصوصیات تغییر ناگهانی
twitch grass
تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
voltage surge protector
محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
turns
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
turn
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
surging
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
surge protector
محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
change
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
drag
کشیدن بزور کشیدن
dragged
کشیدن بزور کشیدن
drags
کشیدن بزور کشیدن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
snapping
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snapped
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
snap
ناگهانی
sudden
ناگهانی
strike
تک ناگهانی
snaps
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
abrupt
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
precipitate
ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
suddenly
بطور ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
killings
توفیق ناگهانی
randomly
مسیر ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
sudden stoppage
توقف ناگهانی
saltus
انتقال ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
saltation
جنبش ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
raids
حمله ناگهانی
lunging
حمله ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
flare up
اشتعال ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
break down
سقوط ناگهانی
bump
تکان ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
flare up
غضب ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
canvassed
حمله ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
gust
باد ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
twitches
انقباض ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
flicks
تکان ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
shocked
هراس ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
twitch
تکان ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
scream
ناگهانی گفتن
screamed
ناگهانی گفتن
catastrophe
بلای ناگهانی
catastrophes
بلای ناگهانی
shock
هراس ناگهانی
screams
ناگهانی گفتن
booming
ترقی ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
raided
حمله ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
raid
حمله ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
cut back
کاهش ناگهانی تولید
raided
تک ناگهانی حمله هوایی
raided
ورود ناگهانی پلیس
raiding
تک ناگهانی حمله هوایی
twitching
حرکت یا کشش ناگهانی
raiding
ورود ناگهانی پلیس
sudden ionospheric disturbance
اشفتگی ناگهانی یونوسفر
deep creep attack
تک ناگهانی با بمب زیرابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com