Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
voltage variation
تغییر ولتاژها
Other Matches
voltage triangle
مثلث ولتاژها
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
commutation
تغییر
innovation
تغییر
alternation
تغییر
innovations
تغییر
fluctuation
تغییر
changeless
بی تغییر
shunting
تغییر خط
mutation
تغییر
stationary
بی تغییر
variation
تغییر
variations
تغییر
mutations
تغییر
conversions
تغییر
change
تغییر
dachi
تغییر پا
vicissitude
تغییر
amendments
تغییر
amendment
تغییر
alteration
تغییر
changing
تغییر
modification
تغییر
conversion
تغییر
misalignment
تغییر
changed
تغییر
changes
تغییر
range of variation
ناحیه تغییر
transmutation
تغییر شکل
variables
تغییر پذیر
supple
تغییر پذیر
weathered
تغییر فصل
put about
تغییر مسیردادن
rebus sic stautibus
تغییر شکل
weather
تغییر فصل
weathers
تغییر فصل
flexility
قابلیت تغییر
reversal shift
تغییر وارون
skittish
تغییر پذیر
variable
تغییر پذیر
immutable
تغییر ناپذیر
secular change
تغییر قرنی
susceptible of change
مستعد تغییر
susceptible of change
تغییر پذیر
switcheroo
تغییر ناگهانی
deformation
تغییر شکل
temperature variation
تغییر دما
ternal
دارای سه تغییر
effable
قابل تغییر
to undergo a change
تغییر یافتن
transformative
قابل تغییر
transiguration
تغییر شکل
current displacement
تغییر جریان
transmutative
قابل تغییر
covariation
تغییر همگام
surface of revolution
سطح تغییر
sex reversal
تغییر جنسیت
displeacement of water
تغییر مکان اب
displaciment
تغییر مکان
modifiers
تغییر دهنده
displaceable
قابل تغییر
modifier
تغییر دهنده
dimensional change
تغییر اندازه
standpat
مخالف تغییر
design change
تغییر طرح
demand shift
تغییر تقاضا
fluctuate
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
unchangeable
تغییر ناپذیر
multiplier
ضریب تغییر
modify
تغییر دادن
misalign
تغییر یافتن
modifying
تغییر دادن
minor change
خرد تغییر
infelection
تغییر شکل
modifiability
تغییر پذیری
moveable
قابل تغییر
modificatory
تغییر دهنده
displacement
تغییر موضع
displacement
تغییر مکان
modificative
تغییر دهنده
modification of the articles
تغییر اساسنامه
modifies
تغییر دادن
invariance
تغییر ناپذیری
metachromatism
تغییر رنگ
mean variation
تغییر متوسط
transformed
تغییر شکل
varies
تغییر کردن
vary
تغییر کردن
transform
تغییر شکل
load variation
تغییر بار
left shift
تغییر مکان به چپ
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
transforming
تغییر شکل
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
invariant
تغییر ناپذیر
ireversible
تغییر ناپذیر
kainophobia
تغییر هراسی
kainotophobia
تغییر هراسی
lability
تغییر پذیری
transforms
تغییر شکل
lour
اخم تغییر
invariable
تغییر ناپذیر
alters
تغییر دادن
alters
تغییر یافتن
altering
تغییر دادن
transformation
عمل تغییر
changeable
تغییر پذیر
changeable
قابل تغییر
altering
تغییر یافتن
inalterability
تغییر ناپذیری
permute
تغییر دادن
phase shift
تغییر فاز
unalterable
تغییر ناپذیر
frequency change
تغییر بسامد
constantly
بدون تغییر
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
upheavals
تغییر فاحش
upheaval
تغییر فاحش
heterophonia
تغییر صدا
immutability
تغییر ناپذیری
altered
تغییر دادن
variability
تغییر پذیری
peripeteia
تغییر ناگهانی
mutated
تغییر دادن
nonreversal shift
تغییر ناوارون
variation theorem
قضیه تغییر
mutate
تغییر دادن
variation
تغییر ناپایداری
variations
تغییر ناپایداری
mutable
تغییر پذیر
mutabilty
تغییر پذیری
mutates
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
amend
تغییر دادن
parathesis
ترکیبی بی تغییر
altered
تغییر یافتن
alter
تغییر دادن
alter
تغییر یافتن
inalterable
تغییر ناپذیر
palingenesis
تغییر شکل
amending
تغییر دادن
amended
تغییر دادن
mutability
تغییر پذیری
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
to alter
[to]
تغییر یافتن
automatic take
تغییر پایگاه
metamorphosis
تغییر شکل
altertive
تغییر دهنده
deviations
تغییر مسیر
deviation
تغییر مسیر
behavior modification
تغییر رفتار
variant
قابل تغییر
to turn
[into]
تغییر کردن
speed variation
تغییر سرعت
change of speed
تغییر سرعت
change of place
تغییر مکان
change of curvature
تغییر انحنا
stables
بی حرکت یا بی تغییر
stable
بی حرکت یا بی تغییر
change in supply
تغییر عرضه
flexible
قابل تغییر
change in demand
تغییر تقاضا
convert
تغییر دادن
to turn
[into]
تغییر دادن
mutant
تغییر پذیر
mutants
تغییر پذیر
change
تغییر دادن
redeploy
[staff]
تغییر دادن
reset
تغییر دادن
transact
تغییر دادن
near-constant state of flux
تغییر همیشگی
modification
تغییر وتبدیل
changed
تغییر دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com