Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (14 milliseconds)
English
Persian
infelection
تغییر و تبدیل صدا
Search result with all words
change
تغییر دادن تبدیل
changed
تغییر دادن تبدیل
changes
تغییر دادن تبدیل
changing
تغییر دادن تبدیل
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
rosette
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
allotropy
استعداد تغییر و تبدیل
decalescence
کم شدن حرارت فلز هنگام تغییر و تبدیل ان در کوره
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
quantization
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
transfiguration
تبدیل هیئت تغییر شکل
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
Other Matches
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
change over
تغییر روش تغییر رویه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
conversions
تبدیل
interconversion
تبدیل
connector
تبدیل
transforming
تبدیل
transformed
تبدیل
transforms
تبدیل
code conversion
تبدیل کد
commutation
تبدیل
transform
تبدیل
transformation
تبدیل
reductions
تبدیل
conversion
تبدیل
translation
تبدیل
toggles
تبدیل
converter
تبدیل گر
toggle
تبدیل
reduction
تبدیل
reforming
تبدیل
converting
تبدیل
modification
تبدیل
changed
تبدیل
move
تبدیل
shift
تبدیل
changes
تبدیل
transmutation
تبدیل
changing
تبدیل
panification
تبدیل
change
تبدیل
reduces
تبدیل
converted
تبدیل
reducing
تبدیل
reduce
تبدیل
reducer
تبدیل
converts
تبدیل
convert
تبدیل
adapter
تبدیل
cinversion
تبدیل
permutation
تبدیل
permutations
تبدیل
alteration
تبدیل
transformed
تبدیل کردن
interconversion
تبدیل متقاطع
incommutability
تبدیل ناپذیری
internal conversion
تبدیل درونی
vitrification
تبدیل به شیشه
internal conversion
تبدیل باطنی
transition temperature
دمای تبدیل
media conversion
تبدیل رسانه ها
transmutable
قابل تبدیل
transmutative
قابل تبدیل
transrorm
تبدیل کردن
liquefaction
تبدیل به مایع
laplace transformation
تبدیل لاپلاس
lapidification
تبدیل به سنگ
interconvertible
قابل تبدیل
lamp bulb adapter
تبدیل لامپ
converts
تبدیل کردن
transforming
تبدیل کردن
gear level
تبدیل کردن
hydroforming
تبدیل هیدروژنی
hepatization
تبدیل بجگر
heat of transformation
گرمای تبدیل
salification
تبدیل به نمک
convertibles
قابل تبدیل
gleization
تبدیل به خاک رس
evaporates
تبدیل به بخارکردن
convertible
قابل تبدیل
image transformation
تبدیل تصویر
reductional
تبدیل کاهش
interchangeable
قابل تبدیل
evaporate
تبدیل به بخارکردن
evaporated
تبدیل به بخارکردن
evaporating
تبدیل به بخارکردن
incommutably
تبدیل ناپذیر
scorify
تبدیل به کف کردن
impedance transformation
تبدیل امپدانس
saccharification
تبدیل به قند
rotary converter
تبدیل گر گردان
transform
تبدیل کردن
nuclear transformation
تبدیل هستهای
parallel conversion
تبدیل موازی
transmutation
تبدیل عناصر
transmutation
تبدیل هستهای
transfiguration
تبدیل صورت
turns
تبدیل کردن
phase transition
تبدیل فاز
transformation function
تابع تبدیل
transformation curve
منحنی تبدیل
turn
تبدیل کردن
transformation of coordinates
تبدیل مختصات
platiforming
تبدیل با پلاتین
toggle key
کلید تبدیل
transformation
تبدیل صورت
transformers
تبدیل کننده
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
vaporization
تبدیل به بخار
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
symmetry transformation
تبدیل تقارنی
transmutative
تبدیل شدنی
multi way switch
کلید تبدیل
three way switch
کلید تبدیل
money exchange
تبدیل پول
transformer
تبدیل کننده
to change for the better
تبدیل به بهترشدن
monarchize
تبدیل به سلطنت
power converter station
پست تبدیل
transformation of energy
تبدیل انرژی
process conversion
تبدیل فرایند
reducer
تبدیل کننده
converting
تبدیل کردن
reductions
اختصار تبدیل
reduction coefficient
ضریب تبدیل
converted
تبدیل کردن
solidification
تبدیل به جامد
silicification
تبدیل به درکوهی
prtrifaction
تبدیل به سنگ
silicification
تبدیل بسنگ
interpretative
تبدیل میکند
transformation ratio
نسبت تبدیل
convert
تبدیل کردن
reduction
اختصار تبدیل
transition section
مقطع تبدیل
commuted
تبدیل کردن
current transformation
تبدیل جریان
convertor
الت تبدیل
convertor
تبدیل کننده
to turn
[into]
تبدیل شدن
[به]
two way wiring
اتصال تبدیل
toggles
تبدیل کردن
convertibility
قابلیت تبدیل
toggle
تبدیل کردن
converter
الت تبدیل
data conversion
تبدیل داده ها
calcination
تبدیل باهک
commutes
تبدیل کردن
commuting
تبدیل کردن
catalytic reforming
تبدیل کاتالیزوری
double conversion
تبدیل دوگانه
direct conversion
تبدیل مستقیم
direct reading galvanometer
گالوانومتر بی تبدیل
demodulator
تبدیل میکند
decimalize
تبدیل به اعشارکردن
converter
تبدیل کننده
conversion table
جدول تبدیل
catforming
تبدیل با کاتالیزور
compiler
تبدیل میکند
change over switch
کلید تبدیل
commutability
تبدیل پذیری
combust
تبدیل بخاکسترکردن
changer
کلید تبدیل
to turn something into something
تبدیل کردن به
changer
تبدیل میکند
to convert something into something
تبدیل کردن به
code conversion
تبدیل رمز
compound converter
تبدیل گر مرکب
conversion rate
نرخ تبدیل
conversion price
قیمت تبدیل
conversion price
بهای تبدیل
turnover
تغییرو تبدیل
cineration
تبدیل بخاکستر
conversion of data
تبدیل عناصر
conversion factor
ضریب تبدیل
conversion efficiency
بازده تبدیل
to transform
[into]
تبدیل کردن
[به]
conversion cost
هزینه تبدیل
approach transition
تبدیل ورودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com