English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
frequency variation تغییر یا نوسان فرکانس
Other Matches
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency of oscillations فرکانس نوسان
quenching frequency فرکانس نوسان
modulation نوسان فرکانس
high frequency oscillation نوسان فرکانس بالا
magnetic variation تغییر یا نوسان مغناطیسی
frequency fluctuation تغییر فرکانس
modulating فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
modulates فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
modulate فرکانس ثابت و سیگنال نوسان که در یک حالت بخش شده برای ارسال داده به کار می رود
grid voltage swing تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid sweep تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
tune تغییر فرکانس دادن
tunes تغییر فرکانس دادن
band change switch کلید تغییر باند فرکانس
frequency distortion تغییر شکل یافتگی فرکانس
frequency tolerance میزان تغییر مجاز فرکانس
frequency drift تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
voltage swing نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
oscilloscope نوسان بین نوسان نما
oscillogram نوسان سنج نوسان نگار
vibrograph نوسان نگار نوسان سنج
oscillograph نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer نوسان نگار نوسان سنج
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changes تغییر کردن تغییر دادن
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
see-sawing نوسان
see-sawed نوسان
see-saw نوسان
see-saws نوسان
lurching نوسان
yo-yo در نوسان
libration نوسان
yo-yos در نوسان
ascillation نوسان
swings نوسان
lurched نوسان
undulation نوسان
oscillations نوسان
dead beat بی نوسان
to-ing and fro-ing نوسان
vibration نوسان
lurch نوسان
oscillation نوسان
lurches نوسان
swing نوسان
pulsation نوسان
oscillatory motion نوسان
fluctuation نوسان
sways نوسان
vibrancy نوسان
swayed نوسان
head nystagmus نوسان سر
fluctuates نوسان
sway نوسان
fluctuated نوسان
fluctuate نوسان
swings تاب نوسان
fluctuated نوسان داشتن
swing نوسان کردن
swing تاب نوسان
oscillograph نوسان نگار
fluctuate نوسان داشتن
shaking لرزش نوسان
shakes لرزش نوسان
hunting نوسان سرعت
fluctuates نوسان داشتن
swings نوسان کردن
torsional vibration نوسان پیچشی
economic fluctuation نوسان اقتصادی
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
downward swing نوسان رو به پایین
pendulum پاندول نوسان
pendulums پاندول نوسان
swivelling feature قابلیت نوسان
swivelling نوسان دار
floating axle محور نوسان
shake لرزش نوسان
oscillograph نوسان نما
vacillant نوسان کننده
scope نوسان نما
see-saw نوسان کردن
see-sawed نوسان کردن
oscillator نوسان ساز
oscillator نوسان کننده
oscillating circuit مدار نوسان
see-sawing نوسان کردن
modulation نوسان صدا
vibrators وسیله نوسان
natural vibration نوسان ازاد
vibrator وسیله نوسان
see-saws نوسان کردن
fluctuation of load نوسان بار
whirling mode نوسان شفت
vibration excitation تحریک نوسان
oscillogram نوسان نگاشت
free oscillation نوسان ازاد
vibratility لرزه نوسان
vibration damper میراکننده نوسان
vibration damping میرایی نوسان
vibrational لرزه نوسان
oscillogram نوسان نگاره
vibrograph رسام نوسان
vibrograph نوسان نگار
vibrometer نوسان سنج
electron vibrations نوسان الکترونها
buff نوسان کردن
oscillated نوسان کردن
oscillates نوسان کردن
vary نوسان کردن
reciprocate نوسان کردن
varies نوسان کردن
barkhausen oscillation نوسان بارکهاوزن
reciprocated نوسان کردن
reciprocates نوسان کردن
self excited/induced vibration نوسان خودالقایی
boom swing حیطه نوسان
bulid up نوسان کردن
fading نوسان صدا
back swing نوسان به عقب
line voltage variation نوسان شبکه
line voltage variation نوسان ولتاژ
light fluctuation نوسان روشنایی
buffs نوسان کردن
light fluctuation نوسان نور
wavered نوسان کردن
librate نوسان کردن
wavering نوسان کردن
wavers نوسان کردن
amplitude میدان نوسان
amplitude of oscillation دامنه نوسان
aperiodic phenomenon پدیده بی نوسان
oscillate نوسان کردن
load variation نوسان بار
vacillation اونگ نوسان
intermediate oscillation نوسان میانی
oscilloscope نوسان سنج
oscillometry نوسان سنجی
oscillometer نوسان سنج
swivel نوسان کردن
oscillation نوسان سازی
swivelled نوسان کردن
swivels نوسان کردن
oscillography نوسان نگاری
swayer نوسان دار
swing bridge پل نوسان دار
swingy نوسان دار
damped oscillation نوسان میرا
damped osillation نوسان میرا
oscilloscope نوسان نما
oscillations نوسان سازی
sides way نوسان عرضی
natural vibration نوسان طبیعی
periodic fluctuation نوسان دورهای
stable oscillation نوسان پایدار
undulates نوسان داشتن
undulated نوسان داشتن
undulate نوسان داشتن
multivibrator نوسان ساز
oscilloscope نوسان نگار
waver نوسان کردن
swinger نوسان دار
vibration لرزه نوسان
swingers نوسان دار
generation of oscillations تولید نوسان
goniometer نوسان سنج
tilt نوسان کردن کجی
tilted نوسان کردن کجی
oscillator تحریک کننده نوسان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com