English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
magnetic variation تغییر یا نوسان مغناطیسی
Other Matches
aperiodic magnetic compass قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
frequency variation تغییر یا نوسان فرکانس
grid voltage swing تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid sweep تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
hysteresis تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
hard starboard سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
voltage swing نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
oscillograph نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram نوسان سنج نوسان نگار
oscilloscope نوسان بین نوسان نما
vibrograph نوسان نگار نوسان سنج
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
fluctuates نوسان
ascillation نوسان
libration نوسان
fluctuation نوسان
fluctuated نوسان
swings نوسان
oscillatory motion نوسان
swing نوسان
vibration نوسان
head nystagmus نوسان سر
pulsation نوسان
fluctuate نوسان
vibrancy نوسان
see-saws نوسان
yo-yo در نوسان
see-saw نوسان
lurch نوسان
lurched نوسان
lurches نوسان
dead beat بی نوسان
oscillation نوسان
to-ing and fro-ing نوسان
yo-yos در نوسان
oscillations نوسان
see-sawed نوسان
swayed نوسان
see-sawing نوسان
lurching نوسان
sways نوسان
undulation نوسان
sway نوسان
boom swing حیطه نوسان
vibrators وسیله نوسان
oscillometer نوسان سنج
swing نوسان کردن
vibrator وسیله نوسان
swing تاب نوسان
barkhausen oscillation نوسان بارکهاوزن
oscillated نوسان کردن
oscillations نوسان سازی
buff نوسان کردن
buffs نوسان کردن
waver نوسان کردن
oscillator نوسان ساز
swings تاب نوسان
multivibrator نوسان ساز
oscillator نوسان کننده
oscillating circuit مدار نوسان
fluctuation of load نوسان بار
see-saws نوسان کردن
damped osillation نوسان میرا
bulid up نوسان کردن
natural vibration نوسان ازاد
natural vibration نوسان طبیعی
floating axle محور نوسان
damped oscillation نوسان میرا
vacillation اونگ نوسان
modulation نوسان فرکانس
swings نوسان کردن
oscillation نوسان سازی
wavered نوسان کردن
wavering نوسان کردن
line voltage variation نوسان ولتاژ
line voltage variation نوسان شبکه
load variation نوسان بار
fading نوسان صدا
undulated نوسان داشتن
downward swing نوسان رو به پایین
undulate نوسان داشتن
periodic fluctuation نوسان دورهای
electron vibrations نوسان الکترونها
vibration لرزه نوسان
economic fluctuation نوسان اقتصادی
amplitude of oscillation دامنه نوسان
reciprocates نوسان کردن
reciprocated نوسان کردن
shaking لرزش نوسان
amplitude میدان نوسان
shakes لرزش نوسان
shake لرزش نوسان
back swing نوسان به عقب
wavers نوسان کردن
oscillate نوسان کردن
oscillates نوسان کردن
undulates نوسان داشتن
reciprocate نوسان کردن
aperiodic phenomenon پدیده بی نوسان
scope نوسان نما
swivelling feature قابلیت نوسان
fluctuated نوسان داشتن
self excited/induced vibration نوسان خودالقایی
varies نوسان کردن
vacillant نوسان کننده
vibratility لرزه نوسان
vary نوسان کردن
vibration damper میراکننده نوسان
vibration damping میرایی نوسان
fluctuate نوسان داشتن
vibration excitation تحریک نوسان
vibrational لرزه نوسان
vibrograph رسام نوسان
vibrograph نوسان نگار
vibrometer نوسان سنج
modulation نوسان صدا
sides way نوسان عرضی
intermediate oscillation نوسان میانی
light fluctuation نوسان روشنایی
pendulums پاندول نوسان
swingy نوسان دار
torsional vibration نوسان پیچشی
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
pendulum پاندول نوسان
light fluctuation نوسان نور
swing bridge پل نوسان دار
swayer نوسان دار
hunting نوسان سرعت
stable oscillation نوسان پایدار
librate نوسان کردن
fluctuates نوسان داشتن
whirling mode نوسان شفت
swivelling نوسان دار
oscillograph نوسان نگار
oscillograph نوسان نما
swivelled نوسان کردن
see-sawed نوسان کردن
swivel نوسان کردن
quenching frequency فرکانس نوسان
frequency of oscillations فرکانس نوسان
oscillogram نوسان نگاشت
free oscillation نوسان ازاد
oscillogram نوسان نگاره
swingers نوسان دار
swinger نوسان دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com