Dictiornary-Farsi | تفحص ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
inscrvtable	تفحص ناپذیر


Search result with all words

inscrutably	بطور تفحص ناپذیر
Other Matches

disquisition	تفحص
probing	تفحص
dive	تفحص کردن
probe	تفحص کردن
probed	تفحص کردن
hunts	تفحص کردن
dived	تفحص کردن
inscrutability	تفحص ناپذیری
probes	تفحص کردن
hunt	تفحص کردن
hunted	تفحص کردن
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
irrefutable	انکار ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
impassive	تالم ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
integral	جدایی ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
irremediable	چاره ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
inestimable	تخمین ناپذیر
nonflexible wage	مزد انعطاف ناپذیر
incurably	بطور علاج ناپذیر
irreversible damage	اسیب جبران ناپذیر
non renewable resource	منبع تجدید ناپذیر