Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
Other Matches
sport
نمایش تفریحی بازی کردن
to play for love
تفریحی یا عشقی بازی کردن
sports
نمایش تفریحی بازی کردن
sported
نمایش تفریحی بازی کردن
suchlike
امثال ان
adage
امثال و حکم
saws
امثال وحکم
sawing
امثال وحکم
sawed
امثال وحکم
saw
امثال وحکم
reticules
شبکه شطرنجی و امثال ان
reticule
شبکه شطرنجی و امثال ان
viscera
دل وروده وجگر و امثال ان
anecdote
امثال ضرب المثل
anecdotes
امثال ضرب المثل
net
تور ماهی گیری و امثال ان
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
nets
تور ماهی گیری و امثال ان
nett
تور ماهی گیری و امثال ان
gid
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
gun
سرنگ امپول زنی و امثال ان
guns
سرنگ امپول زنی و امثال ان
apothegm
کلام موجز امثال و حکم
what a lark
چه تفریحی
sportive
تفریحی
social
تفریحی
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
stockfish
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
junket
سفر تفریحی
sportful
تفریحی خوشگذران
junkets
سفر تفریحی
dinghy
قایق تفریحی
dinghies
قایق تفریحی
amusement park
پارک تفریحی
sport fish
ماهیگیری تفریحی
cabin cruisers
قایق تفریحی
resourc
کار تفریحی
amusement parks
پارک تفریحی
cabin cruiser
قایق تفریحی
papilla
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
sport
تفریحی سرگرم کردن
ski tourer
اسکی باز تفریحی
sported
تفریحی سرگرم کردن
hobbyhorse
کار تفریحی سرگرمی
keelboat
قایق تفریحی لنگردار
sports
تفریحی سرگرم کردن
sashay
راه پیمایی تفریحی
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
yachtsman
صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen
صاحب کشتی تفریحی
hacking
اسب سواری تفریحی
day sailer
قایق بادبانی تفریحی
rabbet
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
powerboats
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
scow
وته پهن قایق تفریحی
impresarios
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
donkey baseball
بیس بال تفریحی با الاغ
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabble
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbled
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
pipping
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
hack
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
package shows
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hacked
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
joggle
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
quarrying
شکار
hunts
شکار
ravin
شکار
prey
شکار
hunted
شکار
chases
شکار
chased
شکار
chase
شکار
quarry
شکار
chevy
شکار
chace
شکار
quarries
شکار
hank
شکار
hanks
شکار
chasing
شکار
hunting
شکار
hunt
شکار
venery
شکار
gameless
بی شکار
gamey
پر از شکار
game
شکار
predatin
شکار
huntsmen
شکار باز
game law
قانون شکار
huntsman
شکار باز
victims
دستخوش شکار
quarries
لاشه شکار
quarry
لاشه شکار
quarrying
لاشه شکار
quarry
شکار موردنظر
game keep
پاسبان شکار
quarries
شکار موردنظر
fair game
شکار مجاز
hunt
شکار کردن
hunted
شکار کردن
game
سرگرمی شکار
hunts
شکار کردن
fair game
شکار قانونی
gamy
پراز شکار
fowling
شکار پرنده
blood sport
کشتن شکار
blood sports
کشتن شکار
hunter
اسب شکار
hunters
اسب شکار
quarrying
شکار موردنظر
to go a hunting
شکار رفتن
ducking
شکار مرغابی
gunning
شکار با تفنگ
shotgunner
شکار با تفنگ
predation
شکار کردن
shootings
شکار باتفنگ
shanking
شکار کوسه
falconry
شکار با شاهین
poniter
نوعی سگ شکار ی
shooting
شکار باتفنگ
king hunt
شاه شکار
predatory habit
خوی شکار
victim
دستخوش شکار
hunting ground
شکار گاه
hunting district
شکار گاه
area drive
شکار دواندن
whaling
شکار نهنگ
hank
طعمه شکار
hanks
طعمه شکار
foxhunt
شکار روباه باتازی
sniped
پاشله شکار کردن
pointer
سگ شکاری یابنده شکار
rabbit
شکار خرگوش کردن
snipe
پاشله شکار کردن
pointers
سگ شکاری یابنده شکار
shoot
هدف گرفتن شکار
rabbits
شکار خرگوش کردن
predatorial
تغذیه کننده از شکار
snipes
پاشله شکار کردن
game
شکار گرفته شده
predators
تغذیه کننده از شکار
bow hunting
شکار با تیر و کمان
bags
شکار کردن با تیر
chevy
فریاد هنگام شکار
raven
شکار طعمه شکاری
cub hunting
شکار بچه روباه
deer stalking
شکار اهو و گوزن
stool
گروه فریبنده شکار
ravens
شکار طعمه شکاری
outfitter
فروشنده لوازم شکار
bag
شکار کردن با تیر
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
find
یافتن بوی شکار
finds
یافتن بوی شکار
outfitters
فروشنده لوازم شکار
predatory
تغذیه کننده از شکار
sniping
پاشله شکار کردن
predator
تغذیه کننده از شکار
raptatorial
لازم برای شکار
poaches
دزدکی شکار کردن
poach
دزدکی شکار کردن
checked
و شدن بوی شکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com