Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
subtracter
تفریق کننده
Other Matches
separation
تفریق
separations
تفریق
subrtraction
تفریق
subraction
تفریق
subtraction
تفریق
deduction
کاهش تفریق
deduced
تفریق کردن
subtracting
تفریق کردن
subtracted
تفریق کردن
deduces
تفریق کردن
deducing
تفریق کردن
subtract
تفریق کردن
subtracts
تفریق کردن
deduce
تفریق کردن
subduct
ربودن تفریق کردن
subtract
تفریق شدن منها کردن
minus signs
برای تفریق یا مقدار منفی
subtracting
تفریق شدن منها کردن
subtracted
تفریق شدن منها کردن
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
subtracts
تفریق شدن منها کردن
subtractive
کاهنده دارای علامت تفریق
minus
برای تفریق یا مقدار منفی
adder
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adders
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
negatives
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
subtrahend
در عمل تفریق , عددی که از عدد دیگر کم شود
negative
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
flags
نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flag
نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
arithmetic
مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
complement
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complementing
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
draw off
کسر کردن تفریق کردن
achievable
قابل وصول قابل تفریق
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bidder
کننده
renunciant
کننده
whisperer
پچ پچ کننده
fizzy
کف کننده
swooner
غش کننده
syncopator
غش کننده
renunciant
رد کننده
fluxing oil
اب کننده
refutatory
رد کننده
puffer
پف کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
commulator
یک سو کننده
thinner
کم کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
surfy
کف کننده
skittish
رم کننده
solvents
اب کننده
bender
خم کننده
doer
کننده
mumbler
من من کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
catterer
پچ پچ کننده
benders
خم کننده
bidders
کننده
jaberer
پچ پچ کننده
solvent
اب کننده
repudiationist
رد کننده
solver
حل کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
doers
کننده
sensor
حس کننده
ear-splitting
کر کننده
fillets
پر کننده
bandwidth
یچ کننده
filleting
پر کننده
deflective
کج کننده
filleted
پر کننده
fillet
پر کننده
tracker
پی کننده
crusher
له کننده
prater
پچ پچ کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com