English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
zend تفسیر اوستا
Other Matches
avesta اوستا
interpretation تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretable قابل تفسیر تفسیر بردار
paraphrased تفسیر
paraphrase تفسیر
interpertation تفسیر
margent تفسیر
explanations تفسیر
postil تفسیر
construction تفسیر
constructions تفسیر
observantion تفسیر
explanation تفسیر
paraphrases تفسیر
commentary تفسیر
renditions تفسیر
rendition تفسیر
annotations تفسیر
noting تفسیر
notes تفسیر
note تفسیر
exposition تفسیر
expositions تفسیر
reading تفسیر
readings تفسیر
annotation تفسیر
paraphrasing تفسیر
commentaries تفسیر
remark تفسیر
remarks تفسیر
construing تفسیر
commenting تفسیر
remarked تفسیر
remarking تفسیر
gloss تفسیر
comment تفسیر
commented تفسیر
interpretation تفسیر
interpretations تفسیر
exegeses تفسیر
exegesis تفسیر
exegetically ازراه تفسیر
narrow interpretation تفسیر مضیق
annotates تفسیر نوشتن
commentary تفسیر حقوقی
paraphrastically ازراه تفسیر
annotates تفسیر کردن
annotating تفسیر نوشتن
photo interpretation تفسیر عکس
construable قابل تفسیر
annotating تفسیر کردن
reinterpretation تفسیر مجدد
commentaries تفسیر حقوقی
symbolic interpretation تفسیر نمادی
exegetics علم تفسیر
expositorv متضمن تفسیر
make of something <idiom> تفسیر کردن
gloze تفسیر کردن
troplogy تفسیر مجازی
hermeneutic علم تفسیر
interpretable تفسیر کردنی
hermeneutically از راه تفسیر
interpretability قابلیت تفسیر
interpertation of laws تفسیر قوانین
liberal interpretation تفسیر ازاد
literal interpretation تفسیر ادبی
broad interpretation تفسیر موسع
color تفسیر ورزشی
construction of a treaty تفسیر معاهده
interpertation of a treaty تفسیر معاهده
conture تفسیر کردن
interpert تفسیر کردن
demythologize تفسیر نوشتن
exegetic وابسته به تفسیر
hermeneutics علم تفسیر
construes تفسیر کردن
interprets تفسیر کردن
translation پچواک تفسیر
translations پچواک تفسیر
misconstruction تفسیر نادرست
misinterpret بد تفسیر کردن
annotator تفسیر نویس
construed تفسیر کردن
misinterpreted بد تفسیر کردن
misconstructions تفسیر نادرست
misinterprets بد تفسیر کردن
construe تفسیر کردن
interpreting تفسیر کردن
annotate تفسیر نوشتن
annotate تفسیر کردن
versions تفسیر نسخه
interpret تفسیر کردن
annotated تفسیر کردن
version تفسیر نسخه
misconstruing بد تفسیر کردن
misinterpreting بد تفسیر کردن
misconstrues بد تفسیر کردن
misconstrued بد تفسیر کردن
misconstrue بد تفسیر کردن
interpreted تفسیر کردن
annotated تفسیر نوشتن
tropologic دارای تفسیر اخلاقی
misinterprets بغلط تفسیر کردن
symonds' picture study test ازمون تفسیر تصاویرسایموندز
misinterpreting بغلط تفسیر کردن
mystagogy تفسیر رموز دینی
misinterpret بغلط تفسیر کردن
photo geology تفسیر عکسهای هوایی
picture interpretation test ازمون تفسیر تصاویر
postil تفسیر کتاب مقدس
reinterpret دوباره تفسیر کردن
to read too much into تفسیر ناموجه کردن
misinterpreted بغلط تفسیر کردن
economic interpretation of history تفسیر اقتصادی تاریخ
annotates شرح و تفسیر بازی شطرنج
annotated شرح و تفسیر بازی شطرنج
annotating شرح و تفسیر بازی شطرنج
annotate شرح و تفسیر بازی شطرنج
spiritualize بطور معنوی تفسیر کردن
tropology ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
misconsture بد تفسیر کردن دیر فهمیدن
midrash تفسیر کتاب مقدس یهود
construable قابل تجزیه تفسیر شدنی
rule of reason تفسیر قانونی توام با سوء نیت
paraphrasing نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrase نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
photo interpretation تفسیر عکس هوایی نقشه عکسی
syntheses استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
literality صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
imagery collateral وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
interpretative نرم افزاری که کد تفسیر سطح بالا را به دستورات که ماشین
econometrics کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
verba accipienda sunt secundum materiam subjectam الفاظ باید به مقتضای موضوع تعبیر و تفسیر شوند
rule of reason تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
rationalizes بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalizing بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalized بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalize بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalising بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalises بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
rationalised بااستدلال عقلی توجیه یا تفسیر کردن منطقی کردن
leninism اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
paraphrase تفسیر کردن تاویل کردن
explian تاویل کردن تفسیر کردن
paraphrases تفسیر کردن تاویل کردن
translate معنی کردن تفسیر کردن
paraphrased تفسیر کردن تاویل کردن
translated معنی کردن تفسیر کردن
translates معنی کردن تفسیر کردن
translating معنی کردن تفسیر کردن
paraphrasing تفسیر کردن تاویل کردن
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
ansi برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
to regard something as something چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to see something as something [ to construe something to be something] چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com