Dictiornary-Farsi | تفسیر نادرست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
misconstruction	تفسیر نادرست
misconstructions	تفسیر نادرست


Other Matches

interpretations	تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretation	تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretable	قابل تفسیر تفسیر بردار
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] .	این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative	تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial	تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
explanation	تفسیر
exegesis	تفسیر
explanations	تفسیر
readings	تفسیر
reading	تفسیر
construing	تفسیر
interpretation	تفسیر
interpretations	تفسیر
expositions	تفسیر
exposition	تفسیر
postil	تفسیر
observantion	تفسیر
note	تفسیر
notes	تفسیر
noting	تفسیر
annotation	تفسیر
annotations	تفسیر
margent	تفسیر
rendition	تفسیر
renditions	تفسیر
paraphrasing	تفسیر
commentaries	تفسیر
interpertation	تفسیر
commentary	تفسیر
construction	تفسیر
paraphrase	تفسیر
paraphrased	تفسیر
paraphrases	تفسیر
remarks	تفسیر
commenting	تفسیر
remarking	تفسیر
remarked	تفسیر
remark	تفسیر
commented	تفسیر
comment	تفسیر
gloss	تفسیر
exegeses	تفسیر
constructions	تفسیر
erroneous	نادرست
inaccurate	نادرست
fouls	نادرست
amiss	نادرست
false code	کد نادرست
imprecise	نادرست
unfair	نادرست
out of a	نادرست
foulest	نادرست
phoneys	نادرست
phoney	نادرست
spurious	نادرست
fouled	نادرست
foul	نادرست
unfairly	نادرست
fouler	نادرست
out of trim	نادرست
impure	نادرست
trumped up	نادرست
wrongful	نادرست
sinister	کج نادرست
trumped-up	نادرست
phony	نادرست
phonies	نادرست
out of order	نادرست
false <adj.>	نادرست
false	نادرست
inconsecutive	نادرست
dishonest	نادرست
infirmly	نادرست
inconsequent	نادرست
inexact	نادرست
crooked	نادرست
unsafe	نادرست
in error <adj.>	نادرست
paraphrastically	ازراه تفسیر
photo interpretation	تفسیر عکس
interpreting	تفسیر کردن
interprets	تفسیر کردن
color	تفسیر ورزشی
literal interpretation	تفسیر ادبی
reinterpretation	تفسیر مجدد
annotate	تفسیر کردن
annotate	تفسیر نوشتن
hermeneutically	از راه تفسیر
interpreted	تفسیر کردن
misconstrued	بد تفسیر کردن
annotator	تفسیر نویس
version	تفسیر نسخه
make of something <idiom>	تفسیر کردن
versions	تفسیر نسخه
zend	تفسیر اوستا
commentaries	تفسیر حقوقی
narrow interpretation	تفسیر مضیق
hermeneutics	علم تفسیر
misconstruing	بد تفسیر کردن
misconstrues	بد تفسیر کردن
misconstrue	بد تفسیر کردن
broad interpretation	تفسیر موسع
interpret	تفسیر کردن
expositorv	متضمن تفسیر
exegetic	وابسته به تفسیر
annotating	تفسیر نوشتن
annotating	تفسیر کردن
interpert	تفسیر کردن
gloze	تفسیر کردن
demythologize	تفسیر نوشتن
exegetics	علم تفسیر
commentary	تفسیر حقوقی
troplogy	تفسیر مجازی
translations	پچواک تفسیر
interpertation of laws	تفسیر قوانین
translation	پچواک تفسیر
interpretable	تفسیر کردنی
interpretability	قابلیت تفسیر
symbolic interpretation	تفسیر نمادی
exegetically	ازراه تفسیر
conture	تفسیر کردن
construed	تفسیر کردن
construes	تفسیر کردن
interpertation of a treaty	تفسیر معاهده
construction of a treaty	تفسیر معاهده
hermeneutic	علم تفسیر
annotated	تفسیر کردن
construable	قابل تفسیر
annotated	تفسیر نوشتن
construe	تفسیر کردن
annotates	تفسیر کردن
misinterpret	بد تفسیر کردن
misinterpreted	بد تفسیر کردن
misinterprets	بد تفسیر کردن
liberal interpretation	تفسیر ازاد
misinterpreting	بد تفسیر کردن
annotates	تفسیر نوشتن
by indirection	با وسائل نادرست
false code	رمز نادرست
fallacy of composition	تعمیم نادرست
jackleg	ناشی نادرست
heterography	املای نادرست
inaccurately	بطور نادرست
foul play	کار نادرست
inexactly	بطور نادرست
distractor	گزینه نادرست
foul bill of lading	بارنامه نادرست
mistranslation	ترجمه نادرست
misinformation	خبر نادرست
mispronunciation	تلفظ نادرست
errors	عقیده نادرست
chucks	پرتاب نادرست
chucked	پرتاب نادرست
chuck	پرتاب نادرست
mispronunciations	تلفظ نادرست
wrongfully	بطور نادرست
misconstructions	تعبیر نادرست
misconstruction	تعبیر نادرست
inaccurate	نادرست یا غلط
wrong information	اطلاعات نادرست
wrong answers	پاسخهای نادرست
vicious	بدطینت نادرست
improper	نامناسب نادرست
untrue	نادرست خائن
miscue	ضربه نادرست
mispronounciation	تلفظ نادرست
missatement	گفته نادرست
paralogism	قیاس نادرست
unsound	ناخوش نادرست
false information	اطلاعات نادرست
false information	خبر نادرست
error	عقیده نادرست
false	ساختگی نادرست
misinterprets	بغلط تفسیر کردن
misinterpreting	بغلط تفسیر کردن
reinterpret	دوباره تفسیر کردن
picture interpretation test	ازمون تفسیر تصاویر
photo geology	تفسیر عکسهای هوایی
misinterpreted	بغلط تفسیر کردن
misinterpret	بغلط تفسیر کردن
economic interpretation of history	تفسیر اقتصادی تاریخ
tropologic	دارای تفسیر اخلاقی
symonds' picture study test	ازمون تفسیر تصاویرسایموندز
to read too much into	تفسیر ناموجه کردن
mystagogy	تفسیر رموز دینی
postil	تفسیر کتاب مقدس
foozle	بدساختن ضربت نادرست
lied	سخن نادرست گفتن
lie	سخن نادرست گفتن
incorrect	نادرست یا به همراه خطا
lies	سخن نادرست گفتن
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
sigmatism	تلفظ نادرست حرف " س "
suggestio falsi	افهار و اعلام نادرست
mininformation	اطلاع یا خبر نادرست