Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ontos
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
Other Matches
howtar
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
dusters
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
duster
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
men's national round
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
self propelled
خودکششی
self propelled
توپخانه خودکششی
fowling piece
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
fowling piece
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
rifle salute
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot
تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
metric spark plug
شمع متری
metric waves
موجهای متری
bathymetry
باتی متری
metric system
سیستم متری
rials 0 the metre
متری 04 ریال
telemetry
تله متری
high board
سکوی شیرجه 3 متری
low board
سکوی یک متری شیرجه
metric space
فضای متری
[ریاضی]
prefixes used in the metric system
پیشوندهای دستگاه متری
metric
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
metric system
دستگاه اندازه گیری متری
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
unwillingness
بی میلی
dismaying
بی میلی
dismayed
بی میلی
grudged
بی میلی
dismays
بی میلی
lassitude
بی میلی
disaffection
بی میلی
indisposition
بی میلی
indispositions
بی میلی
grudge
بی میلی
grudges
بی میلی
disinclination
بی میلی
dismay
بی میلی
indisposedness
بی میلی
milli
میلی
reluctancy
بی میلی
inappetence
بی میلی
disapprobation
بی میلی
disrelish
بی میلی
discretional
میلی
reluctance
بی میلی
pipeline
لولهای
tubular
لولهای
pipelines
لولهای
tubulous
لولهای
tubulose
لولهای
cannulated
لولهای
pipy
لولهای
fistulous
لولهای
cylindrical
لولهای
tubiform
لولهای
fistular
لولهای
cannulate
لولهای
heads
تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
popping crease
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
SI
Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
millibar
میلی بار
milliampere
میلی امپر
millimeter
میلی متر
millimicron
میلی میکرون
millimicrosecond
میلی میکروثانیه
millisecond
میلی ثانیه
millivolt
میلی ولت
mmn
میلی میکرون
mv
میلی ولت
unwillingly
از روی بی میلی
ribbed
میل میلی
distaste
بی میلی بدامدن
afraid
از روی بی میلی
reluct
بی میلی نشاندادن
milliammeter
میلی امپرسنج
anaphrodisia
بی میلی جنسی
milisecond
میلی ثانیه
milliroentgen
میلی رونتگن
listlessness
بی علاقگی بی میلی
m.h.
میلی هانری
mh
میلی هنری
millihenry
میلی هنری
inclination compass
قطبنمای میلی
half heartedness
بی میلی سردی
tubular rivet
پرچ لولهای
tubular radiator
رادیاتور لولهای
pipe aqueduct
ناو لولهای
tubular mast
دکل لولهای
tubular condenser
خازن لولهای
salverform
لولهای شکل
salver shaped
لولهای شکل
pipe culvert
ابگذر لولهای
tube well
چاه لولهای
tube insulator
مقره لولهای
roll paper
کاغذ لولهای
four way
چهار لولهای
pipe organ
ارغنون لولهای
pipe outlet
ابگیر لولهای
false key
خار لولهای
tubular capacitor
خازن لولهای
poppet valve
سوپاپ لولهای
tubular scaffold
داربست لولهای
tubular
لولهای شکل
barrel outlet
ابگیر لولهای
tulip valve
سوپاپ لولهای
barrel drop
ابشار لولهای
spar
الوار لولهای
sparred
الوار لولهای
spars
الوار لولهای
tubular pole
دکل لولهای
twingun
توپ دو لولهای
tubular shaft
محور لولهای
bore hole
چاه لولهای
pipe aqueduct
اباره لولهای
tubular well
چاه لولهای
tubularity
حالت لولهای
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
deprecatory
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
hang back
بی میلی نشان دادن
millivoltmeter
میلی ولت سنج
tubular transmission shaft
محور انتقال لولهای
dash pot
کمک فنر لولهای
multiple gun
توپ چند لولهای
pipestill
دستگاه تقطیر لولهای
single gun color tube
لامپ تصویر تک لولهای
pipe sand trap
ماسه گیر لولهای
tricolor picture tube
لامپ تصویر سه لولهای
three gun picture tube
لامپ تصویر سه لولهای
to pull at a pipe
با کوشش اب از لولهای کشیدن
tubal
لوله رحم لولهای
tubular steel scaffold
داربست لولهای فولادی
tubulure
دریچه کوچک لولهای
gale
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gales
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
tubulation
شکل لوله ترتیب لولهای
tubulose
دارای گلهای کوچک لولهای
tubulous
دارای گلهای کوچک لولهای
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
my unwillingness to study
بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
impenitence
بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
tubuliferous
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
ac fittings
رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
bound barrel
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
tubulifloral
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
parliamentary train
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
thin Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
rivnut
نوعی پرچ لولهای کور باساقه رزوه شده
teleprinter
کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
teleprinters
کاغذ لولهای شکل که پیام ها روی آن چاپ می شوند
to roll one's eyes
<idiom>
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
pope young round
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
gauging rod
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
PhotoCD
استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
men's western round
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
cherry rivet
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
duct
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
flint lock
تفنگ
breech loader
تفنگ ته پر
firer
تفنگ
gun
تفنگ
breech
ته تفنگ
bottoms
کف تفنگ
rifle (rifled bore)
تفنگ
shotgun
تفنگ
gun butt
ته تفنگ
bottom
کف تفنگ
breechloader
تفنگ ته پر
guns
تفنگ
rifle
تفنگ
shotguns
تفنگ
rifle gun
تفنگ
musketry
تفنگ ها
musketry
تفنگ
shot line
نخ تفنگ
smoothbore
تفنگ
rifles
تفنگ
multiple
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com