Dictiornary-Farsi | تفکر اخلاق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 185 (9 milliseconds)

English	Persian
creative thinking	تفکر اخلاق


Other Matches

ethic	غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic	وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
moralities	اخلاق
comportment	اخلاق
impatient	بد اخلاق
characterless	بی اخلاق
rabid	بد اخلاق
pettish	بد اخلاق
deportment	اخلاق
morality	اخلاق
immoral	بد اخلاق
moral	اخلاق
moody	بد اخلاق
reprobates	بد اخلاق
reprobate	بد اخلاق
ponderation	تفکر
poneration	تفکر
cerebration	تفکر
contemplation	تفکر
reflexion	تفکر
self contemplation	تفکر
dump	تفکر
recollections	تفکر
meditation	تفکر
thinking	تفکر
recollection	تفکر
reflection	تفکر
moralization	اخلاق گرایی
good-natured	خوش اخلاق
immorally	بر خلاف اخلاق
moral philosophy	علم اخلاق
moral philosopher	اخلاق دان
good conduct	حسن اخلاق
ehtics	علم اخلاق
ethic	کتاب اخلاق
behavior	سلوک اخلاق
frailty	ضعف اخلاق
frailties	ضعف اخلاق
immoral	خلاف اخلاق
Moral decadence .	فساد اخلاق
raking	بد اخلاق فاسد
ethics	علم اخلاق
behaviuor	سلوک اخلاق
edification	تهذیب اخلاق
public morals	اخلاق حسنه
rake	بد اخلاق فاسد
moralistic	اخلاق گرایانه
rakes	بد اخلاق فاسد
abstract thinking	تفکر انتزاعی
cogitable	قابل تفکر
thoughtful hours	ساعات تفکر
thought out	تفکر شده
thought-out	تفکر شده
affective thinking	تفکر عاطفی
cogitativeness	قوه تفکر
divergent thinking	تفکر واگرا
economic thought	تفکر اقتصادی
imageless thought	تفکر بی تصویر
wishful thinking	تفکر ارزومندانه
productive thinking	تفکر افرینشی
thoughtway	طرز تفکر
paranoid ideation	تفکر پارانویایی
concrete thinking	تفکر عینی
thought-provoking <adj.>	به تفکر بر انگیزنده
to chew [on; upon; over]	تفکر کردن
convergent thinking	تفکر همگرا
thinking cap	طرز تفکر
contemplated	تفکر کردن
ponders	تفکر کردن
meditating	تفکر کردن
cults	مکتب تفکر
speculate	تفکر کردن
musing	تفکر امیز
tenet	پایه تفکر
contemplating	تفکر کردن
contemplates	تفکر کردن
chews	تفکر کردن
speculated	تفکر کردن
speculates	تفکر کردن
meditate	تفکر کردن
contemplate	تفکر کردن
cult	مکتب تفکر
meditated	تفکر کردن
meditates	تفکر کردن
speculating	تفکر کردن
pondering	تفکر کردن
chewed	تفکر کردن
chew	تفکر کردن
muses	تفکر کردن
pondered	تفکر کردن
mused	تفکر کردن
muse	تفکر کردن
thought	استدلال تفکر
thoughts	استدلال تفکر
consider	تفکر کردن
considers	تفکر کردن
ponder	تفکر کردن
sportmanship	رفتار و اخلاق انسانی
pestiferous	فاسدکننده اخلاق دیگری
With his foul temper.	با اخلاق سگه که دارد
to take a person's measure	با اخلاق کسیرا ازمودن
prejudicial to public morality	منافی اخلاق حسنه
it is an offence to morlity	منافی اخلاق است
well conditioned	دارای اخلاق نیکو
personality	اخلاق و خصوصیات شخص
wronging	مخالف اخلاق یا قانون
wrong	مخالف اخلاق یا قانون
moral	وابسته بعلم اخلاق
regeneration	نوزایش تهذیب اخلاق
peculiar	دارای اخلاق غریب
wrongs	مخالف اخلاق یا قانون
ethical	وابسته به علم اخلاق
ethically	مطابق علم اخلاق
donsy	دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
donsie	دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
doggery	اخلاق پست بدکاری
moralist	معتقد به اصول اخلاق
moralists	معتقد به اصول اخلاق
personalities	اخلاق و خصوصیات شخص
knee-jerk	بدون تعمق و تفکر
unthinking	فاقد قوهی تفکر
cud	تنباکوی جویدنی تفکر
associative thinking	تفکر تداعی گرا
to gauge a person	گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
streaky	دارای اخلاق وخصوصیات فردی
moralists	فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
moralism	رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moralist	فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
offences against public morals	جرائم بر علیه اخلاق عمومی
streakiest	دارای اخلاق وخصوصیات فردی
moral philosophy	اصول اخلاق ایین رفتار
streakier	دارای اخلاق وخصوصیات فردی
edified	اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies	اخلاق اموختن تقدیس کردن
pharisaism	اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
pestilently	چنانکه برای اخلاق مضرباشد
good tempered	دیر غضب خوش اخلاق
bowdlerization	حذف قسمتهای خارج از اخلاق
americanization	پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
the whole of morality is there	همه اخلاق همین جا است
edify	اخلاق اموختن تقدیس کردن
recollecting	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollects	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollected	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollect	در بحر تفکر غوطه ورشدن
meditate	سربجیب تفکر فرو بردن
reflective	صیقلی وابسته بطرز تفکر
subjective	وابسته بطرز تفکر شخص
ivory towers	محل ارام برای تفکر
ivory tower	محل ارام برای تفکر
imagine	حدس زدن تفکر کردن
pensiveness	تفکر غوطه وری دراندیشه
meditating	سربجیب تفکر فرو بردن
imagining	حدس زدن تفکر کردن
meditates	سربجیب تفکر فرو بردن
reflectional	صیقلی وابسته بطرز تفکر
meditated	سربجیب تفکر فرو بردن
imagines	حدس زدن تفکر کردن
imagined	حدس زدن تفکر کردن
bowdlerize	قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
rethink	دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought	دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking	دوباره مورد تفکر قرار دادن
subjectivism	اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
rethinks	دوباره مورد تفکر قرار دادن
that is an offences to moralit	لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
the churach built him up	کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
Zen	فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
Boketto	عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
smut	تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
pestiferously	چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
he is always a little peculiar	او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
smuts	تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
expurgatory index	فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius	فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
perfectionists	کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist	کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
warm boot	فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
example is better than precept	نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted .	بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
overbearingness	تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
well marnered	خوش اطوار خوش اخلاق
undesireable discharge	اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق