Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
optical resolution	تفکیک نوری
photodissociation	تفکیک نوری
Other Matches
dye polymer recording	در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc	دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wands	دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand	دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
part	تفکیک کردن تفکیک شدن
fibre optics	لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition	تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cladding	واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
ocr	فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical	فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
resolutions	تفکیک
breakdown	تفکیک
disintegration	تفکیک
resolution	تفکیک
dissociation	تفکیک
denotation	تفکیک
removal	تفکیک
segregation	تفکیک
parting	تفکیک
analysis	تفکیک
differentiation	تفکیک
demodulation	تفکیک
breaks	تفکیک
break	تفکیک
breakdowns	تفکیک
break down	تفکیک
secernment	تفکیک
partings	تفکیک
separating	تفکیک
separation	تفکیک
secession	تفکیک
separations	تفکیک
disjunction	تفکیک
severance	تفکیک
segregation	تفکیک کردن
dissociates	تفکیک نمودن
separated	جدایی تفکیک
separations	تفکیک کردن
separated	تفکیک کردن
separate	جدایی تفکیک
separate	تفکیک کردن
racial segregation	تفکیک نژادی
separates	تفکیک کردن
detachable	قابل تفکیک
parcelling	تفکیک زمین
separation	تفکیک کردن
break bulk	تفکیک محصولات
separable	تفکیک پذیر
separable	قابل تفکیک
separation	تفکیک متارکه
detaching	تفکیک کردن
predissociation	پیش تفکیک
detach	تفکیک کردن
dissociating	تفکیک نمودن
dissociate	تفکیک نمودن
separations	تفکیک متارکه
separates	جدایی تفکیک
partition	تفکیک کردن
detachment	جداسازی تفکیک
diacritical	تفکیک کننده
dissociation constant	ثابت تفکیک
discriminator	تفکیک کننده
resolutions	تفکیک پذیری
disjunct	وجه تفکیک
resolution	تفکیک پذیری
split risk	تفکیک خطر
detaches	تفکیک کردن
dissociation curve	منحنی تفکیک
thermal dissociation	تفکیک گرمایی
dissociation energy	انرژی تفکیک
division of powers	تفکیک قوا
ionic dissociation	تفکیک یونی
knocked down	تفکیک شده
low resolution	تفکیک پایین
partitions	تفکیک کردن
detachments	جداسازی تفکیک
diacritic	تفکیک کننده
separator	تفکیک کننده
dissociation	تفکیک گسستگی
severable	تفکیک پذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
degree of dissociation	درجه تفکیک
color separation	تفکیک رنگ
break up	تفکیک کردن
resolvable	تفکیک پذیر
resolution power	توان تفکیک
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
centrifuges	تفکیک کردن
centrifuge	تفکیک کردن
resolving power	قدرت تفکیک
response differentiation	تفکیک پاسخ
detachable bottom	کف قابل تفکیک
demodulator	تفکیک کننده
self dissociation	خود تفکیک
separability	تفکیک پذیری
segregation	تفکیک ذرات بتن
denominationalism	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
modem	تلفیق و تفکیک کننده
bond dissociation energy	انرژی تفکیک پیوند
low resolution	تفکیک پذیری پایین
break bulk cargo	محمولات تفکیک شده
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
partition	وسیله یا اسباب تفکیک
separably	بطور قابل تفکیک
resolving power	توان تفکیک تلسکوپ
inseparable	غیر قابل تفکیک
resolving agent	عامل تفکیک کننده
desegregates	تفکیک زدایی کردن
principle of separation of powers	اصل تفکیک قوا
segregating	جدا سازی تفکیک
segregates	جدا سازی تفکیک
segregate	جدا سازی تفکیک
preesolved	پیش تفکیک شده
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
partitions	وسیله یا اسباب تفکیک
desegregating	تفکیک زدایی کردن
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار
resolution	تفکیک پذیری رفع
desegregate	تفکیک زدایی کردن
resolutions	تفکیک پذیری رفع
desegregated	تفکیک زدایی کردن
photic	نوری
optic	نوری
optical	نوری
dimness	کم نوری
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
resolvable tartaric acid	تارتریک اسید تفکیک پذیر
denote	تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregated	تفکیک نژادی را فسخ کردن
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
exploded pie graph	نمودار گرد تفکیک شده
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
desegregate	تفکیک نژادی را فسخ کردن
discriminating circuit	مدار تفکیک کننده مین
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
desegregates	تفکیک نژادی را فسخ کردن
oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
desegregating	تفکیک نژادی را فسخ کردن
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
denotes	تفکیک کردن علامت گذاردن
denoted	تفکیک کردن علامت گذاردن
resolution	قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
light wave	موج نوری
optical pyrometry	تف سنجی نوری
light switch	گزینه نوری
light sensitive	با حساسیت نوری
luminous flux	شار نوری
optical isomer	ایزومر نوری
luminous sensitivity	حساسیت نوری
optical character	کاراکتر نوری
optical character	دخشه نوری
optical antipode	همپار نوری
optical activity	فعالیت نوری
optic fibre	فیبر نوری
light ralay	رله نوری
light output ratio of a fitting	راندمان نوری
light microscopy	میکروسکپ نوری
optical isomer	همپار نوری
optical fiber	فیبر نوری
optical isomerism	ایزومری نوری
optical lens	عدسی نوری
optical mark reader	علامتخوان نوری
optical disk	دیسک نوری
optical isomerism	همپاری نوری
fiber optics	الیاف نوری
fiber optics	فیبر نوری
optical memory	حافظه نوری
optical density	چگالی نوری
photo optic memory	حافظه نوری
light gun	تفنگ نوری
optical communications	ارتباطات نوری
optical printer	چاپگر نوری
electric arc	قوس نوری
photo electron	الکترون نوری
photo plotter	رسام نوری
photodecomposition	تجزیه نوری
photostatic	ایستا نوری
photoelectric	نوری وبرقی
photoperiodism	واکنش نوری
photism	توهم نوری
photic zone	نوار نوری
photophone	تلفن نوری
photopolymer	بسپار نوری
wands	قلم نوری
optically active	فعال نوری
light pens	قلم نوری
photo excitation	برانگیختگی نوری
wand	قلم نوری
light year	سال نوری
photo luminescence	لومینسانس نوری
light-year	سال نوری
light-years	سال نوری
light pen	قلم نوری
optical stability	پایداری نوری
optical scanning	پیمایش نوری
spectral line	خط طیف نوری
optical resonance	همنوایی نوری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com