English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English Persian
vergency تقارب عدسی
Other Matches
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
convergence تقارب
convergent تقارب
persian herioic verse بحر تقارب
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converging تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
converge تقارب خطوط وجود تشابه
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
convergence تقارب نصف النهارات کج کردن کجی
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
grid convergence تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
lentoid عدسی
eyepiece عدسی
eyepieces عدسی
bifocal lens عدسی
lens عدسی
glass عدسی
lentiform عدسی
divergent lens عدسی متباعد
divergent lens عدسی واگرا
objective lens عدسی شیئی
cheese head سر عدسی در پیچها
concave lens عدسی کاو
convergent lens عدسی همگرا
compound lens عدسی مرکب
ocular lens عدسی چشمی
convergent lens عدسی متقارب
convex lens عدسی محدب
convex lens عدسی کوژ
objective glass عدسی شیئی
lenticular عدسی وار
lenticulation ایجاد عدسی
lensatic عدسی دار
lens coating روکش عدسی
knurled head سر عدسی اج دار
meniscus lens عدسی هلالی
floating reticle عدسی مواج
eye piece عدسی سر دوربین
electrostatic lens عدسی الکتروستاتیکی
nummulite شاهدانه عدسی
electron lens عدسی الکترونی
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
object glass عدسی شیئی
double convex lens عدسی دو کوژ
lenticular مرکب از عدسی
mushroom head سر عدسی در پیچ ها
focused کانون عدسی
lens عدسی دوربین
reticle عدسی دوربین
contact lens عدسی بساو
wide-angle عدسی گسترش
wide angle عدسی گسترش
focus کانون عدسی
contact lens عدسی مماس
contact lenses عدسی مماس
focussing کانون عدسی
objectives عدسی شیئی
objective عدسی شیئی
contact lenses عدسی بساو
focusses کانون عدسی
focussed کانون عدسی
focuses کانون عدسی
eyepiece عدسی چشمی
concave lens عدسی مقعر
biconcave lens عدسی مقعرالطرفین
double concave lens عدسی دوکاو
double concave lens عدسی مقعرالطرفین
biconvex lens عدسی دوکوژ
optical lens عدسی اپتیکی
cylindrical lens عدسی استوانهای
optical lens عدسی نوری
button head سر عدسی در پیچ ها
biconcave lens عدسی دوکاو
achromatic lens عدسی بی رنگ
eyepieces عدسی چشمی
achromate عدسی اکروماتیک
spherical lens عدسی کروی
parabolic lens عدسی سهمی وار
relative aperture ضریب کانونی عدسی
refractor عدسی نور شکن
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
plano convex lens عدسی تخت کوژ
plano concave lens عدسی تخت کاو
plano convex lens عدسی مسطح- محدب
mensicus عدسی کاو- کوژ
lentiform nucleus هسته عدسی شکل
lens بشکل عدسی در اوردن
convergent meniscus lens عدسی هلالی همگرا
zoom فاصله عدسی را کم و زیادکردن
biconvex lens عدسی محدب الطرفین
astigmatic نامنظمی عدسی چشم
anastigmat عدسی غیر استیگمات
zooms فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed فاصله عدسی را کم و زیادکردن
focal مربوط به کانون عدسی
eyepieces عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepiece عدسی سردوربین یامیکروسکپ
plano concave lens عدسی مسطح- مقعر
diverging meniscus lens عدسی هلالی واگرا
lens coating پوشش روی عدسی
lenticular nucleus هسته عدسی شکل
double convex lens عدسی محدب الطرفین
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
tricked درجه بندی عدسی دوربین
tricking درجه بندی عدسی دوربین
linear perspective پروژکتور دارای عدسی مخطط
lensatic قطب نمای عدسی دار
twinkle box عدسی هاو یک دیسک چرخان
trick درجه بندی عدسی دوربین
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
glass شیشه ذره بین عدسی
condenser الت تقصیر عدسی محدب
focal plane افق مار بر کانون عدسی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spiders عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spider عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
bulls eye عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
interpupillary واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com