Dictiornary-Farsi | تقاضای تعویض | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
request substitution	تقاضای تعویض


Other Matches

post knotting	پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
caveator	کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit	تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
at the instance of	به تقاضای
aggregate demand	تقاضای کل
at the request of	تقاضای
total demand	تقاضای کل
give	تقاضای رای
gives	تقاضای رای
giving	تقاضای رای
pop the question <idiom>	تقاضای ازدواج
applications	تقاضای کار
aggregate demand function	تابع تقاضای کل
request to send	تقاضای ارسال
at my request	مطابق با تقاضای من
at the instance of	بر حسب تقاضای
re claim	تقاضای مجدد
application for loan	تقاضای وام
aggregate market demand	تقاضای کل بازار
national demand	تقاضای ملی
maximum demand	تقاضای بیشینه
final demand	تقاضای نهائی
excess demand	تقاضای بیش از حد
elastic demand	تقاضای با کشش
effective demand	تقاضای موثر
joint demand	تقاضای مشترک
demand for payment	تقاضای پرداخت
factor demand	تقاضای عوامل
market demand	تقاضای بازار
complementary demand	تقاضای مکمل
complementary demand	تقاضای تکمیلی
composite demand	تقاضای مرکب
application	تقاضای کار
inelastic demand	تقاضای بی کشش
soft market	بازار با تقاضای خوب
rpo	تقاضای مظنه قیمت
law of downward sloping demand	قانون تقاضای نزولی
individual demand schedule	جدول تقاضای فردی
to request issuance	تقاضای صدور کردن
toa for a job or position	تقاضای شغل کردن
marginal demand price	قیمت تقاضای نهائی
oyer	تقاضای استماع یا دادرسی
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
perfectly elastic demand	تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand	تقاضای کاملا بی کشش
derived demand	تقاضای مشتق شده
downward sloping demand curve	منحنی تقاضای نزولی
apply for a divorce	تقاضای طلاق کردن
elastic demand	تقاضای کشش دار
elastic demand	تقاضای انعطاف پذیر
inelastic demand	تقاضای غیر حساس
taxed	تحمیل تقاضای سنگین
tax	تحمیل تقاضای سنگین
demands	تقاضای خرید کالا
demanded	تقاضای خرید کالا
demand	تقاضای خرید کالا
taxes	تحمیل تقاضای سنگین
demurs	تقاضای درنگ یا مکث کردن
planned demand	تقاضای برنامه ریزی شده
callers	شخصی که تقاضای تماس دارد
caller	شخصی که تقاضای تماس دارد
excess demand	تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurred	تقاضای درنگ یا مکث کردن
request time out	تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
reclamation	تقاضای جبران خسارت کردن
rts	Send To Request تقاضای ارسال
demur	تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurrer	تقاضای تاخیر درصدور حکم
call of more	حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand	تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurring	تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer	برنامهای که تقاضای ارسال کند
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
To seek political asylum.	تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
layers	برنامهای که تقاضای ارسال کند
To ask for political asylum.	تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
put the bite on someone <idiom>	از کسی تقاضای پول کردن
letters rogatory	نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
demand accommodation	تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
postulancy	تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
speculative demand for money	تقاضای سفته بازی برای پول
blue bark	تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
nonce word	واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
to withdraw an application	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge	مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
ARQ	که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
reclama	تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender .	فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
line feed	تعویض خط
refills	تعویض
refilling	تعویض
refilled	تعویض
refill	تعویض
rotation	تعویض
shift	تعویض
replaces	تعویض
replacing	تعویض
resignations	تعویض
switches	تعویض
substitution	تعویض
switched	تعویض جا
switched	تعویض
interchange	تعویض
switch	تعویض جا
switch	تعویض
swapping	تعویض
replacement	تعویض
interchanged	تعویض
shifts	تعویض
shifted	تعویض
switchover	تعویض
substituent	تعویض
quid pro quo	تعویض
switches	تعویض جا
replace	تعویض
quid pro quos	تعویض
replacements	تعویض
interchanging	تعویض
interchanges	تعویض
stage set	تعویض سن
replaced	تعویض
resignation	تعویض
small claim	ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
automatic carriage	تعویض خودکار
alteration	تعویض کردن
line replacement	تعویض خط جبهه
oil change	تعویض روغن
change court	تعویض زمین
change	تعویض مبادله
exchange point	نقطه تعویض
lead through	تعویض سرپرست
fungibility	قابلیت تعویض
fungible	قابل تعویض
interchangeability	قابلیت تعویض
illumination change	تعویض روشنایی
changed	تعویض مبادله
changes	تعویض مبادله
changer	تعویض کننده
commutating switch	کلید تعویض
direct exchange	تعویض باداغی
to shift	تعویض کردن
changing	تعویض مبادله
line feed	تعویض سطر
interchange circuit	مدار تعویض
maintenance	تعویض قط عات و...
sub	تعویض بازیگر
subs	تعویض بازیگر
substitutionary	تعویض جانشینی
replacement	تعویض قطعه
replacement	تعویض یکانها
replacements	تعویض قطعه
replacements	تعویض یکانها
alternate	تعویض متناوب
alternated	تعویض متناوب
alternates	تعویض متناوب
symmetrical exchange	تعویض قرینه
interchangeable	قابل تعویض
turn over	برگردان تعویض
shift	نوبت تعویض
shift	تعویض کردن
shifted	نوبت تعویض
shifted	تعویض کردن
shifts	نوبت تعویض
shifts	تعویض کردن
substitute	تعویض بازیگر
substituted	تعویض بازیگر
substituting	تعویض بازیگر
adjournment	برخاست تعویض
adjournments	برخاست تعویض
alternation	تعویض قطب
relieve	تعویض نگهبانی
relieves	تعویض نگهبانی
relieving	تعویض نگهبانی
shifter	تعویض کننده
replacer	تعویض کننده
modification	تعویض مدل
replacement cost	هزینه تعویض
substitutable	قابل تعویض
replaceable	قابل تعویض
relief in place	تعویض در محل
foreign exchange	تعویض خارجی
rotation	تعویض یکانها
refillable	قابل تعویض
rotation	تعویض محل
frequency changing	تعویض فرکانس
pole changing	تعویض قطب
supplanting	تعویض کردن
supplanted	تعویض کردن
supplant	تعویض کردن
supplants	تعویض کردن
restaging	تعویض محل
substitution	تعویض جانشینی
reclamation	تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play	تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
shift colors	پرچم را تعویض کنید
pole changer	تعویض کننده قطب
shift colors	تعویض پرچم ناو