Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
speculative demand for money |
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی |
|
|
Other Matches |
|
speculative motive |
انگیزه سفته بازی |
speculative demand for money |
تقاضای سفته بازی برای پول |
speculation |
سفته بازی |
agiotage |
سفته بازی |
stock jobbing |
سفته بازی |
stock jobbery |
سفته بازی |
gamble |
سفته بازی کردن |
kites |
سفته بازی کردن |
kite |
سفته بازی کردن |
gambles |
سفته بازی کردن |
gambled |
سفته بازی کردن |
to fly a kite |
سفته بازی کردن |
speculate |
احتکارکردن سفته بازی کردن |
speculated |
احتکارکردن سفته بازی کردن |
speculating |
احتکارکردن سفته بازی کردن |
speculates |
احتکارکردن سفته بازی کردن |
speculated |
معاملات قماری یا سفته بازی کردن |
speculate |
معاملات قماری یا سفته بازی کردن |
option dealing |
سفته بازی روی ترقی سهام |
speculates |
معاملات قماری یا سفته بازی کردن |
speculating |
معاملات قماری یا سفته بازی کردن |
kites |
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن |
kite |
فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن |
billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
date of grace |
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید |
game |
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود |
inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
request for proposal |
تقاضا برای پیشنهاد |
demand for money |
تقاضا برای پول |
requests |
تقاضا برای چیزی |
applications |
تقاضا برای چیز |
money demand |
تقاضا برای پول |
application |
تقاضا برای چیز |
requesting |
تقاضا برای چیزی |
request |
تقاضا برای چیزی |
requested |
تقاضا برای چیزی |
to boondoggle [American English] |
پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی] |
demanded |
تقاضا برای انجام چیزی |
demands |
تقاضا برای انجام چیزی |
demand |
تقاضا برای انجام چیزی |
request for quotation |
تقاضا برای اعلام قیمت |
transaction demand for money |
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات |
demands |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
invoke |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
demand |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
demanded |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
invoking |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
invokes |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
invoked |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
call-up |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
call up |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
call-ups |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
X series |
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه |
inquiry |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
inquiries |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
layers |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
layer |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
arc elasticity of demand |
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود : |
precautionary demand for money |
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
inelastic demand |
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند |
sake |
بمنظور |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
One point for you. |
یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو. |
warm up <idiom> |
گرم کردن (برای بازی) |
giffen good |
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است |
draught board |
تخته شطرنجی برای بازی چکرز |
metonymy |
ذکرکلمهای بمنظور دیگری |
quantity equation |
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است |
game |
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود |
to pull strings |
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن |
ski run |
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی |
sit on the ball |
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد |
sit on a lead |
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد |
rug names |
اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.] |
game |
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن |
par |
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف |
cutback |
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان |
cutbacks |
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان |
alpha beta technique |
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک |
volte face |
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف |
blocks |
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی |
block |
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی |
volte-face |
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف |
blocked |
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی |
throw in towel |
پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن |
best ball |
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز |
To crouch . |
قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء ) |
freight release |
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل |
enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
beach balls |
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر |
lags |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
lag |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
lagged |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
beach ball |
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر |
consumer advertising |
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده |
futures |
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده |
target diving |
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت |
demands |
تقاضا کردن تقاضا |
demand |
تقاضا کردن تقاضا |
demanded |
تقاضا کردن تقاضا |
tee |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
tees |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
teeing |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
teed |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
safety |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
slutsky theorem |
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است |
shift of a demand curve |
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا |
capacitor intel filter |
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر |
shinny |
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی |
away |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
promissory notes |
سفته |
demand note |
سفته |
promissory note |
سفته |
drafts |
سفته |
bill of exgchange |
سفته |
drafted |
سفته |
bank paper |
سفته |
draft |
سفته |
speculation |
سفته بای |
direct debit |
سفته-وجهالزمان |
papered |
سفته برات |
draft |
برات سفته |
papering |
سفته برات |
papers |
سفته برات |
stock jobber |
سفته باز |
gamblers |
سفته باز |
drafts |
برات سفته |
drafted |
برات سفته |
accommodation bill |
سفته دوستانه |
gambler |
سفته باز |
paper |
سفته برات |
speculators |
سفته باز |
speculator |
سفته باز |
guard |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guards |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guarding |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
stimulant |
انگیزه |
mover |
انگیزه |
motivation |
انگیزه |
conatus |
انگیزه |
inducements |
انگیزه |
inducement |
انگیزه |
incentives |
انگیزه |
incentive |
انگیزه |
impelent |
انگیزه |
incitation |
انگیزه |
stimulants |
انگیزه |
motive |
انگیزه |
incitement |
انگیزه |
motives |
انگیزه |
impetus |
انگیزه |
time bill |
سفته مدت دار |
single name paper |
سفته دارای یک امضاء |
bull |
سفته باز بورس |
bulls |
سفته باز بورس |
DirectSound |
در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی |
tax friction |
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی |
lift fan |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
harlequinade |
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی |
loops |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
looped |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
loop |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
impulsion |
انگیزه انی |
demotivated |
بی انگیزه شده |
saving motive |
انگیزه پس انداز |
precautionary motive |
انگیزه احتیاطی |
transaction motive |
انگیزه معاملاتی |
mastery motive |
انگیزه تسلط |
safety motive |
انگیزه ایمنی |
social motive |
انگیزه اجتماعی |
profit motive |
انگیزه سود |
impulsions |
انگیزه انی |
transaction motive |
انگیزه مبادلاتی |
phenomotive |
انگیزه پدیداری |
imaginary stimulus |
انگیزه موهومی |
wage incentive |
انگیزه مزد |
goad |
مهمیز انگیزه |
achievement motive |
انگیزه پیشرفت |
motives |
انگیزه غرض |
propellent |
انگیزه محرک |
causes |
انگیزه هدف |
motive |
انگیزه غرض |
affiliation motive |
انگیزه پیوندجویی |
work incentive |
انگیزه کار |
motivation |
انگیزه انگیختگی |
causing |
انگیزه هدف |
propellant |
انگیزه محرک |
propellants |
انگیزه محرک |
lack of incentive |
نبود انگیزه |
goaded |
مهمیز انگیزه |
export incentive |
انگیزه صادرات |
impulse |
انگیزه دادن به |