English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
Other Matches
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
protocols مقاوله نامه نوشتن
paean پیروزی نامه نوشتن
paeans پیروزی نامه نوشتن
genealogize شجره نامه نوشتن
protocol مقاوله نامه نوشتن
dissertate پایان نامه تحصیلی نوشتن
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demands تقاضا کردن تقاضا
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
postulated تقاضا
requests تقاضا
requisitions تقاضا
requisitioning تقاضا
postulating تقاضا
requested تقاضا
solicitation تقاضا
requesting تقاضا
requisitioned تقاضا
postulates تقاضا
requisition تقاضا
request تقاضا
rogation تقاضا
importance تقاضا
prayers تقاضا
postulate تقاضا
demands تقاضا
demand تقاضا
exigence تقاضا
demanded تقاضا
suit تقاضا
suits تقاضا
suited تقاضا
prayer تقاضا
request تقاضا خواسته
requests تقاضا خواسته
demand function تابع تقاضا
demand shift جابجائی تقاضا
requesting تقاضا خواسته
demand schedule جدول تقاضا
requested تقاضا خواسته
demand factors عوامل تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
demand elasticity کشش تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
requirement تقاضا احتیاج
applier تقاضا کننده
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
information on demand اطلاعات با تقاضا
adjure تقاضا کردن
change in demand تغییر تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
requisitioned تقاضا کردن
requisitioning چیزمورد تقاضا
requisitioning تقاضا کردن
peak demand حداکثر تقاضا
requisitions چیزمورد تقاضا
requisitions تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
sued تقاضا کردن
sues تقاضا کردن
suing تقاضا کردن
income elasticity of demand درامدی تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
law of demand قانون تقاضا
on demand بنا به تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
requisitioned چیزمورد تقاضا
requisition تقاضا کردن
requisition چیزمورد تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demandable قابل تقاضا
demandant تقاضا کننده
supply and demand عرضه و تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
plea تقاضا استدعا
pleas تقاضا استدعا
excess demand فزونی تقاضا
quantity of demand مقدار تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
demand تقاضا کردن
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
application فرم تقاضا
demanded تقاضا کردن
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
applications فرم تقاضا
demands تقاضا کردن
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demands مطالبه تقاضا کردن
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand paging صفحه بندی تقاضا
indent تقاضا یاسفارش جنس
money demand تقاضا برای پول
demand for money تقاضا برای پول
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
indenting تقاضا یاسفارش جنس
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
stock requisition تقاضا جهت کالا
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
demanded مطالبه تقاضا کردن
demand مطالبه تقاضا کردن
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
gluts عرضه بیش از تقاضا
glut عرضه بیش از تقاضا
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
applicant تقاضا کننده طالب
indents تقاضا یاسفارش جنس
quantity demanded مقدار تقاضا شده
requesting تقاضا برای چیزی
registrant تقاضا ثبت کننده
requested تقاضا برای چیزی
request تقاضا برای چیزی
applications تقاضا برای چیز
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
requests تقاضا برای چیزی
applicants تقاضا کننده طالب
requesting unit یکان تقاضا کننده
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
application تقاضا برای چیز
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demanded تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demands تقاضا برای انجام چیزی
demand تقاضا برای انجام چیزی
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com