English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
applicant تقاضا کننده طالب
applicants تقاضا کننده طالب
Other Matches
demandant تقاضا کننده
applier تقاضا کننده
registrant تقاضا ثبت کننده
requesting unit یکان تقاضا کننده
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
aspirants طالب
aspirant طالب
warmonger طالب جنگ
to be in demand طالب داشتن
wishful طالب خواستار
warmongers طالب جنگ
scientific طالب علم
fly by night طالب سود انی
emulous رشک برنده طالب
It is much sought after خیلی طالب دارد.
segregative طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
demands تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
demanded تقاضا
demands تقاضا
suit تقاضا
exigence تقاضا
postulating تقاضا
postulates تقاضا
postulated تقاضا
postulate تقاضا
solicitation تقاضا
prayers تقاضا
suited تقاضا
suits تقاضا
prayer تقاضا
importance تقاضا
requisitioned تقاضا
request تقاضا
requested تقاضا
requisition تقاضا
requesting تقاضا
requests تقاضا
requisitioning تقاضا
requisitions تقاضا
demand تقاضا
rogation تقاضا
pleas تقاضا استدعا
plea تقاضا استدعا
supply and demand عرضه و تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
quantity of demand مقدار تقاضا
sued تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
requisitioning تقاضا کردن
requisitioning چیزمورد تقاضا
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
law of demand قانون تقاضا
requisitioned چیزمورد تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
requisition تقاضا کردن
requisition چیزمورد تقاضا
change in demand تغییر تقاضا
requisitions چیزمورد تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
requisitions تقاضا کردن
suing تقاضا کردن
requisitioned تقاضا کردن
peak demand حداکثر تقاضا
sues تقاضا کردن
demand curve منحنی تقاضا
demand elasticity کشش تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand function تابع تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demandable قابل تقاضا
request تقاضا خواسته
on demand بنا به تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
adjure تقاضا کردن
requirement تقاضا احتیاج
information on demand اطلاعات با تقاضا
requests تقاضا خواسته
requesting تقاضا خواسته
demand management مدیریت تقاضا
requested تقاضا خواسته
demand shift جابجائی تقاضا
demand تقاضا کردن
demanded تقاضا کردن
application فرم تقاضا
applications فرم تقاضا
demands تقاضا کردن
income elasticity of demand درامدی تقاضا
request تقاضا برای چیزی
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
applications تقاضا برای چیز
glut عرضه بیش از تقاضا
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
indenting تقاضا یاسفارش جنس
quantity demanded مقدار تقاضا شده
requests تقاضا برای چیزی
requesting تقاضا برای چیزی
indents تقاضا یاسفارش جنس
adjure به اصرار تقاضا کردن
requested تقاضا برای چیزی
stock requisition تقاضا جهت کالا
indent تقاضا یاسفارش جنس
demand forecast پیش بینی تقاضا
gluts عرضه بیش از تقاضا
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
demand مطالبه تقاضا کردن
demands مطالبه تقاضا کردن
application تقاضا برای چیز
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
demanded مطالبه تقاضا کردن
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand for money تقاضا برای پول
money demand تقاضا برای پول
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded تقاضا برای انجام چیزی
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demands تقاضا برای انجام چیزی
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com