Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (8 milliseconds)
English
Persian
line cross
تقاطع خط
Search result with all words
focus
نقطه تقاطع
focused
نقطه تقاطع
focuses
نقطه تقاطع
focussed
نقطه تقاطع
focusses
نقطه تقاطع
focussing
نقطه تقاطع
junction
تقاطع
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
تقاطع
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
meet
مواجه شدن تقاطع کردن
meet
مقتضی تقاطع
meets
مواجه شدن تقاطع کردن
meets
مقتضی تقاطع
intersection
تقاطع
intersection
تقاطع همبر
intersections
تقاطع
intersections
تقاطع همبر
skyline
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
skylines
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
level crossing
محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossings
محل تقاطع دو خط راه اهن
nick
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
intersect
تقاطع کردن
intersect
تقاطع
intersected
تقاطع کردن
intersected
تقاطع
intersects
تقاطع کردن
intersects
تقاطع
intertwine
تقاطع کردن
intertwined
تقاطع کردن
intertwines
تقاطع کردن
intertwining
تقاطع کردن
cross
تقاطع
cross
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser
تقاطع
crosser
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses
تقاطع
crosses
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest
تقاطع
crossest
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
parameter
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
bypass
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing
محل تقاطع
crossing
نقطه تقاطع
weaving
تقاطع
intercept
محل تقاطع
intercepted
محل تقاطع
intercepting
محل تقاطع
intercepts
محل تقاطع
grade crossing
تقاطع شاهراه
grade crossing
تقاطع راه اهن
grade crossing
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings
تقاطع شاهراه
grade crossings
تقاطع راه اهن
grade crossings
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
angle of cutting
زاویه تقاطع
angle of erossing
زاویه تقاطع
beam grillage
تقاطع تیرها
chiasma
تقاطع
collision course interception
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
crisscross
تقاطع کردن
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
cross over point
نقطه تقاطع مسیر رژه
cross road
تقاطع جاده
cross road
محل تقاطع دو جاده چهارراه
cross roads
تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
crossing line
خط تقاطع
crossing plane
سطح تقاطع
crossing tower
برج تقاطع در کلیسا
crossroad
محل تقاطع دو جاده
decussate
تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
decussation
تقاطع
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
flyover junction
تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
ford crossing
تقاطع جاده با مجاری ابگذر
grade separation
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
intercross
تقاطع کردن جفت گیری
interlace
تقاطع کردن
interlacement
درهم بافتگی تقاطع
intersection point
نقطه تقاطع
intersectional
وابسته بمحل تقاطع
long base method
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
multiway junction
تقاطع چند راه
point of intersection
نقطه تقاطع
radio position finding
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
road junction
تقاطع راه
road junction
تقاطع جاده
scissor junction
تقاطع مورب
Other Matches
street crossing
تقاطع
weaving section
منطقه تقاطع
weaving distance
طول تقاطع
tree traversal
تقاطع درختی
intercept point
محل تقاطع
[ریاضی]
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
Go to the second crossroad.
به دومین تقاطع بروید.
traffic cut
تقاطع دو جریان عبور و مرور
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com