Dictiornary-Farsi | تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
flyover junction	تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز


Other Matches

cross road	محل تقاطع دو جاده چهارراه
cross roads	تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
grade crossings	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
camper level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
contours	خطوط تراز یا منحنیهای تراز
storage level	تراز ذخیره تراز مخزن
intersection	چهارراه
intersections	چهارراه
street crossing	چهارراه
cross way=cross road	چهارراه
road junction	چهارراه
junction	چهارراه
junctions	چهارراه
cross road	چهارراه
trumpet interchange	چهارراه شیپوری
trumpet junction	چهارراه شیپوری
staggered junction	چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
roundabout	چهارراه فلکهای
net lock	قفل چهارراه
roundabouts	چهارراه فلکهای
Go to the first crossroad.	به اولین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad.	به دومین چهارراه بروید.
plotted	سنگ وسط چهارراه
plot	نشانه میان چهارراه
plotted	نشانه میان چهارراه
plot	سنگ وسط چهارراه
plots	نشانه میان چهارراه
multilevel junction	چهارراه چند طبقه
half cloverload junction	چهارراه نیمه شبدری
junction	محل الحاق چهارراه
plots	سنگ وسط چهارراه
scissor junction	چهارراه کج همبر اریب
junctions	محل الحاق چهارراه
net lock	سیم بند چهارراه
leveled	تراز کردن تراز
level	تراز کردن تراز
levels	تراز کردن تراز
levelled	تراز کردن تراز
junction	پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
crossest	تقاطع
street crossing	تقاطع
intersected	تقاطع
crossing line	خط تقاطع
decussation	تقاطع
intersects	تقاطع
chiasma	تقاطع
cross	تقاطع
crosser	تقاطع
line cross	تقاطع خط
crosses	تقاطع
weaving	تقاطع
intersect	تقاطع
intersections	تقاطع
intersection	تقاطع
junction	تقاطع
junctions	تقاطع
weaving distance	طول تقاطع
weaving section	منطقه تقاطع
intersection	تقاطع همبر
beam grillage	تقاطع تیرها
interlace	تقاطع کردن
grade crossings	تقاطع شاهراه
intersected	تقاطع کردن
intersection point	نقطه تقاطع
intersect	تقاطع کردن
intersects	تقاطع کردن
intertwine	تقاطع کردن
intertwined	تقاطع کردن
intertwines	تقاطع کردن
intertwining	تقاطع کردن
intersections	تقاطع همبر
angle of cutting	زاویه تقاطع
angle of erossing	زاویه تقاطع
scissor junction	تقاطع مورب
tree traversal	تقاطع درختی
crossing	محل تقاطع
road junction	تقاطع راه
meet	مقتضی تقاطع
point of intersection	نقطه تقاطع
crisscross	تقاطع کردن
crossing plane	سطح تقاطع
focuses	نقطه تقاطع
focused	نقطه تقاطع
focus	نقطه تقاطع
cross road	تقاطع جاده
meets	مقتضی تقاطع
crossing	نقطه تقاطع
grade crossing	تقاطع شاهراه
intercepts	محل تقاطع
intercepting	محل تقاطع
intercepted	محل تقاطع
focussing	نقطه تقاطع
intercept	محل تقاطع
focusses	نقطه تقاطع
focussed	نقطه تقاطع
road junction	تقاطع جاده
grade crossings	تقاطع راه اهن
multiway junction	تقاطع چند راه
grade crossing	تقاطع راه اهن
intersectional	وابسته بمحل تقاطع
crossroad	محل تقاطع دو جاده
Go to the second crossroad.	به دومین تقاطع بروید.
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
intercept point	محل تقاطع [ریاضی]
Go to the first crossroad.	به اولین تقاطع بروید.
interlacement	درهم بافتگی تقاطع
ford crossing	تقاطع جاده با مجاری ابگذر
level crossing	محل تقاطع دو خط راه اهن
intercross	تقاطع کردن جفت گیری
meets	مواجه شدن تقاطع کردن
cross over point	نقطه تقاطع مسیر رژه
traffic cut	تقاطع دو جریان عبور و مرور
meet	مواجه شدن تقاطع کردن
level crossings	محل تقاطع دو خط راه اهن
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
bypass	از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing	از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses	از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed	از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
decussate	تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
skyline	خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
skylines	خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
long base method	روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
absolute address	مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
parameter	نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters	نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
nicked	ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking	ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicks	ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick	ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
collision course interception	تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
graticule ticks	نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
grade separation	تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
bottom level	تراز کف
levelling straightedge	خط کش تراز
level with each other	در یک تراز
f. with the woll	تراز
site	تراز
graphical site table	خط کش تراز
balancing	تراز
level	تراز
level	هم تراز
leveled	تراز
leveled	هم تراز
balance	تراز
surface plate	تراز
balances	تراز
yokefellow	هم تراز
water level	تراز اب
degenerating	هم تراز
degenerates	هم تراز
degenerated	هم تراز
degenerate	هم تراز
sited	تراز
spirit levels	تراز
levels	تراز
flushing	تراز
flushes	تراز
levels	هم تراز
quadrant	تراز
flush	تراز
levelled	تراز
levelled	هم تراز
sites	تراز
spirit level	تراز
ground state	تراز اصلی
level to	تراز کردن
fermi level	تراز فرمی
builder level	تراز بنایی
exceptional water level	تراز استثنایی اب
energy level	تراز انرژی
energy level	تراز انژی
elevation quadrant	تراز ربعی
elevation quadrant	تراز تیر
degenerate orbitals	اوربیتالهای هم تراز
excitation state	تراز تحریک
fermi characteristic energy level	تراز فرمی
white level	تراز سفید
storage level	تراز خزانه
site scale	طبله تراز
rotational level	تراز چرخشی
maximum water level	بیشینه تراز
resonance state	تراز تشدیدی
normal energy level	تراز متعارفی
normal water level	تراز بهنجار اب
on a par	دریک تراز
permanent water level	تراز پیوسته اب
platen	میز تراز
quadrantal	مربوط به تراز
position angle	زاویه تراز
trial balance	تراز ازمایشی
levelling staff	شاخص تراز
trophic level	تراز خوراکی
gunner's quadrant	تراز ربعی
induction balance	تراز القا