English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
underwriter تقبل کننده
underwriters تقبل کننده
Other Matches
assumpsit تقبل
undertakes تقبل کردن
assumes تقبل کردن
uncommitted تقبل نشده
assume تقبل کردن
subscribing تقبل کردن
undertake تقبل کردن
subscribes تقبل کردن
subscribed تقبل کردن
undertaken تقبل کردن
subscribe تقبل کردن
assumpsit تقبل دیون دیگری
without engagement بدون تقبل مسئولیت
sans frais بدون تقبل هزینه
able to justify bail قادر به تقبل ضمانت
without impeachment of waste بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
age hardening susceptibility تقبل سخت گردانی زمانی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bear تقبل کردن تحمل کردن
bears تقبل کردن تحمل کردن
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fillet پر کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
refutative رد کننده
refuser رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
fillets پر کننده
mauler له کننده
refutatory رد کننده
deflective کج کننده
crepitant خش خش کننده
thinner کم کننده
repudiationist رد کننده
surfy کف کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
crusher له کننده
skittish رم کننده
syncopator غش کننده
mitigatory کم کننده
fizzy کف کننده
deletive حک کننده
swooner غش کننده
hoppers لی لی کننده
jaberer پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
abjurer or abjuror کننده
mitigative کم کننده
mumbler من من کننده
spurner رد کننده
commulator یک سو کننده
filler پر کننده
solver حل کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
puffer پف کننده
attacking تک کننده
solvent اب کننده
fillers پر کننده
benders خم کننده
catterer پچ پچ کننده
attenuant اب کننده
bandwidth یچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
bender خم کننده
rebutter رد کننده
percutient دق کننده
bidder کننده
solvents اب کننده
bidders کننده
fluxing oil اب کننده
noncommittal رد کننده
tracker پی کننده
trackers پی کننده
sensor حس کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
doers کننده
doer کننده
ear-splitting کر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com