English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
appreciator تقدیر کننده
Other Matches
appreciation تقدیر
destination تقدیر
destinations تقدیر
fates تقدیر
appreciations تقدیر
fate تقدیر
the weird sisters تقدیر
commendation تقدیر
predetermination تقدیر
foreordainment تقدیر
predestination تقدیر
foredoom تقدیر
allotment سرنوشت تقدیر
ordinances مشیت تقدیر
foreordinate تقدیر کردن
commendatory تقدیر امیز
dispensations اعطا تقدیر
cumlaude با افهار تقدیر
predestinarian معتقد به تقدیر
dispensation اعطا تقدیر
ordinance مشیت تقدیر
commendation سفارش تقدیر
ordinace مشیت تقدیر
award پاداش تقدیر
awarded پاداش تقدیر
awarding پاداش تقدیر
awards پاداش تقدیر
allotments سرنوشت تقدیر
fatally به حکم تقدیر
destinies تقدیر نصیب و قسمت
destiny تقدیر نصیب و قسمت
to follow ones nose کار رابدست تقدیر
thank تقدیر سپاسگزاری کردن
thanked تقدیر سپاسگزاری کردن
inestimably بطور تقدیر ناپذیر
inappreciable غیرقابل تقدیر نامحسوس
thanking تقدیر سپاسگزاری کردن
tenant by sufferance مستاجر به تقدیر موجر
hold out <idiom> حاصل شدن ،تقدیر کردن
palmary شایسته ستایش و تقدیر برجسته
inestimably پیش ازانکه بتوان تقدیر کردیا بران بهاگذارد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
inappreciation عدم تقدیر عدم درک
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
jaberer پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
renunciant کننده
thinner کم کننده
renunciant رد کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
skittish رم کننده
refutatory رد کننده
fizzy کف کننده
solvent اب کننده
abjurer or abjuror کننده
deflective کج کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
solver حل کننده
syncopator غش کننده
fluxing oil اب کننده
crusher له کننده
trackers پی کننده
tracker پی کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
repudiationist رد کننده
bidders کننده
bandwidth یچ کننده
bidder کننده
solvents اب کننده
mitigative کم کننده
deletive حک کننده
whisperer پچ پچ کننده
doer کننده
doers کننده
benders خم کننده
catterer پچ پچ کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
bender خم کننده
puffer پف کننده
mauler له کننده
crepitant خش خش کننده
swooner غش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com