English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
Other Matches
pull one's weight <idiom> کارها را تقسیم کردن
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
renewable resources منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
complexities اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexity اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
available لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
jobs فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
job فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
radicalism اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
set up انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
shared سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
exhaustable resources منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
transaction سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
allocation تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocations تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
multiplex سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
subdivide بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
relational کارها
relation کارها
programme of work برنامه کارها
programme of work صورت کارها
To spoilt things . To mess thing up . کارها را خراب کردن
hang-up <idiom> تاخیر دربعضی از کارها
artwork کارها و تصاویر گرافیکی
Our affairs are shaping well. کارها داردسروصورت می گیرد
I am ready to compromise. کارها روبراه است
To get things moving. To set the wheels in motion. کارها راراه انداختن
job scheduler زمان بند کارها
To put things straight(right). کارها را درست کردن
Things are very slack (quiet) at the moment. فعلا" که کارها خوابیده
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. کارها را بجریان انداختن
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things. کارها را قبضه کردن
draw up کارها را تنظیم کردن
To take things easy(lightly) کارها را آسان گرفتن
all aggairs pivot upon him کارها بدست او می گرد د
dispose ترتیب کارها رامعین کردن
i. for doing any thing عدم صلاحیت در همه کارها
She is not concerned with all that . با این کارها کاری ندارم
We are past that sort of thing . دیگر این کارها از ماگذشته
pull (something) off <idiom> باانجام رساندن کامل کارها
push (someone) around <idiom> اجبار شخص درانجام کارها
put the cart before the horse <idiom> انجام کارها بدون نظم
job اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
jobs اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
batches قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
to make things hum کارها را دایر کردن یا درجنبش اوردن
batch قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
sources منابع
resources منابع
activities کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
to mend matters کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
It is an absolute chaos. همه رشته کارها از دست در رفته است
priority شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priorities شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
activity کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
allotment منابع اختصاصی
revenue sources منابع درامد
unused resources منابع بیکار
allocation of resources تخصیص منابع
complementary resources منابع مکمل
control of resources کنترل منابع
natural resources منابع طبیعی
human resources منابع انسانی
allotments منابع اختصاصی
control of resources نظارت بر منابع
overhead منابع حاشیهای
meaner منابع درامد
mean منابع درامد
fixed inputs منابع ثابت
resource deallocation بازستانی منابع
resource allocation تخصیص منابع
military resources منابع نظامی
sources law منابع حقوق
natural sources منابع طبیعی
sourcing منابع یابی
fixed resources منابع ثابت
meanest منابع درامد
resource sharing اشتراک در منابع
resource endowment منابع طبیعی
scarce resources منابع کمیاب
economic resources منابع اقتصادی
priorities سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
dispatching priority شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
priority سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
unused resources منابع استفاده نشده
sourcing of suppliers یافتن منابع فروش
software resources منابع نرم افزار
inputs عوامل تولید منابع
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
nonrenewable resources منابع تمام شدنی
depletion کاهش منابع طبیعی
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
conservation حفظ منابع طبیعی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
conservationist طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservationists طرفدارحفظ منابع طبیعی
efficient allocation of resources تخصیص کارای منابع
resources منابع اماد ذخایر
exhaustable resources منابع تمام شدنی
hardware resources منابع سخت افزاری
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
commonest سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commoners سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
nonrenewable resources منابع غیر قابل تجدید
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
mobility انتقال اسان منابع تولید
economic mobilization بسیج منابع اقتصادی باصرفه
gathered دریافت داده از منابع مختلف
gather دریافت داده از منابع مختلف
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
dry run اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
agendas لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
agenda لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
irm Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
pert تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
departmental LAN چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com