English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
struggler تقلا کننده
Other Matches
scrambled تقلا
scrambles تقلا
strains تقلا
strain تقلا
traditionally تقلا
scrabble تقلا
scrabbled تقلا
scrabbles تقلا
scrabbling تقلا
scrambling تقلا
in deep water(s در تقلا
nisus تقلا
scramble تقلا
effort تقلا
tug تقلا
tugged تقلا
stru gglingly به تقلا
agonizingly با تقلا
strugglingly به تقلا
tugging تقلا
tugs تقلا
bout تقلا
bouts تقلا
exertion تقلا
exertions تقلا
efforts تقلا
muss تقلا
wrestles تقلا
stress تقلا
slogging تقلا
wrestled تقلا
slogged تقلا
wrestle تقلا
agony تقلا
stresses تقلا
slogs تقلا
stressing تقلا
slog تقلا
agonies تقلا
bustles تقلا کوشش
agonising تقلا کردن
bustled تقلا کوشش
wintle تقلا کردن
agonizes تقلا کردن
go about تقلا کردن
agonises تقلا کردن
agonised تقلا کردن
slogs تقلا کردن
to scratch about تقلا کردن
slogged تقلا کردن
agonize تقلا کردن
heave تقلا کردن
agonized تقلا کردن
put out تقلا کردن
slog تقلا کردن
bustle تقلا کوشش
heaved تقلا کردن
wrestle تقلا کردن
lay to تقلا کردن
slogging تقلا کردن
wrestles تقلا کردن
wrestled تقلا کردن
to keep trying <idiom> در حال تقلا بودن
to strain after anything در پی چیزی تقلا کردن
tugs بازورکشیدن تقلا کردن
only at the second go تازه در دومین تقلا
tugging بازورکشیدن تقلا کردن
tug بازورکشیدن تقلا کردن
strife سعی بلیغ تقلا
agonistical تقلا امیز جدلی
tugged بازورکشیدن تقلا کردن
labourvi تقلا کردن کوشیدن
to stain every nervers همه جور تقلا کردن
to try hard to do something تقلا کردن برای انجام دادن کاری
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
struggles تقلا کردن کوشش کردن
attempts تقلا کردن جستجو کردن
attempting تقلا کردن جستجو کردن
attempted تقلا کردن جستجو کردن
attempt تقلا کردن جستجو کردن
struggle تقلا کردن کوشش کردن
struggling تقلا کردن کوشش کردن
struggled تقلا کردن کوشش کردن
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
ear-splitting کر کننده
commulator یک سو کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com