Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
English
Persian
mime
تقلید دراوردن
mimed
تقلید دراوردن
mimes
تقلید دراوردن
miming
تقلید دراوردن
mock
تقلید دراوردن
mocked
تقلید دراوردن
mocking
تقلید دراوردن
mocks
تقلید دراوردن
monkey
تقلید دراوردن
monkeys
تقلید دراوردن
Other Matches
imitativeness
تقلید
fake
تقلید
emulation
تقلید
apery
تقلید
infringement
تقلید
fakes
تقلید
faked
تقلید
mimicry
تقلید
infringements
تقلید
mimesis
تقلید
sequacity
تقلید
imitations
تقلید
imitation
تقلید
pantomime
تقلید در اوردن
pantomimes
تقلید در اوردن
copyright
حق چاپ و تقلید
copyrights
چاپ و تقلید
farces
تقلید لودگی
farce
تقلید لودگی
copyrights
حق چاپ و تقلید
personate
تقلید کردن از
terminal emulation
تقلید ترمینالی
burlesque
تقلید و هجوکردن
stereotyped
تقلید شده
exemplary
شایان تقلید
imitativeness
استعداد تقلید
copyright
چاپ و تقلید
mimetism
تقلید حفافتی
mock up
تقلید کردن
mimesis
تقلید واگیری
simulation
تقلید تمارض
simulations
تقلید تمارض
simulafe
تقلید کردن
imitatively
از روی تقلید
imitative of
تقلید کننده از
imitable
قابل تقلید
imitability
قابلیت تقلید
hokeypokey
تقلید واداواصول
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
mimetism
تقلید استتاری
mimetic
وابسته به تقلید
patterning
تقلید کردن
burlesques
تقلید و هجوکردن
take for granted
<idiom>
تقلید از چیزی
impressionists
تقلید درآور
impressionist
تقلید درآور
emulated
تقلید کردن
emulates
تقلید کردن
emulating
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
mimic
تقلید کردن
fabricating
تقلید کردن
mimicked
تقلید کردن
fabricated
تقلید کردن
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
mimics
تقلید کردن
fabricates
تقلید کردن
emulate
تقلید کردن
fabricate
تقلید کردن
sequacious
اهل تقلید تابع
mimesis
تقلید هنر از واقعیات
copycat
<idiom>
تقلید از شخص دیگری
birdcall
تقلید صدای پرنده
parodies
تقلید مسخره امیزکردن
parody
تقلید مسخره امیزکردن
burlesques
تقلید رقص لخت
adopting the opinion
تقلید در مسائل شرعی
inimitable
غیر قابل تقلید
burlesque
تقلید رقص لخت
travesties
تقلید مسخره امیز کردن
it is copyright
حق چاپ و تقلید محفوظ است
mimed
تقلید نمایش بدون گفتگو
travesty
تقلید مسخره امیز کردن
mimes
تقلید نمایش بدون گفتگو
miming
تقلید نمایش بدون گفتگو
to copyright
حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
mime
تقلید نمایش بدون گفتگو
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
simulates
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate
تقلید نشان دادن وانمود کردن
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
simulating
تقلید نشان دادن وانمود کردن
onomatopoeic
به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
parody
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
transvestism
تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
cult
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cults
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
transvestites
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
all right reserved
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
transvestite
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
emulation
نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
extracode
توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
mocking bird
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
simulations
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
positive
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
in circuit emulator
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
frostwork
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
AI
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
sickle
دراوردن
doffing
دراوردن
redact
دراوردن
scauper
دراوردن
doff
دراوردن
sickles
دراوردن
to tread out
دراوردن
doffs
دراوردن
exsect
دراوردن
gouging
دراوردن
gouge
دراوردن
gouged
دراوردن
intromit
دراوردن
gouges
دراوردن
doffed
دراوردن
render
دراوردن
take off
دراوردن
to work out
دراوردن
to push out
دراوردن
wash out
از پا دراوردن
take out
دراوردن
to take off
دراوردن
gill
دراوردن
to take out
دراوردن
rendered
دراوردن
renders
دراوردن
to fish up
دراوردن
to fish out
دراوردن
to hew up
دراوردن
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
moved
بجنبش دراوردن
fabricates
از کار دراوردن
clearest
از گمرک دراوردن
fabricating
از کار دراوردن
clearer
از گمرک دراوردن
brandished
باهتزاز دراوردن
form
بشکل دراوردن
formed
بشکل دراوردن
forms
بشکل دراوردن
broach
نوشابه دراوردن
brandish
باهتزاز دراوردن
encodes
برمز دراوردن
encode
برمز دراوردن
move
بجنبش دراوردن
to work into rage
بغضب دراوردن
fabricate
از کار دراوردن
moves
بجنبش دراوردن
fabricated
از کار دراوردن
extruded
ازقالب دراوردن
extrudes
ازقالب دراوردن
clears
از گمرک دراوردن
extruding
ازقالب دراوردن
extrude
ازقالب دراوردن
broached
نوشابه دراوردن
to strike a balance
موازنه دراوردن
to set going
بجنبش دراوردن
blain
کورک دراوردن
calk
کام دراوردن
gazumps
دبه دراوردن
gazumping
دبه دراوردن
gazumped
دبه دراوردن
gazump
دبه دراوردن
teething
دندان دراوردن
caulk
کام دراوردن
redeems
از گرو دراوردن
redeems
از رهن دراوردن
redeeming
از گرو دراوردن
allegorize
بمثل دراوردن
to strike fire
اتش دراوردن
activation
به فعالیت دراوردن
broaches
نوشابه دراوردن
broaching
نوشابه دراوردن
brandishes
باهتزاز دراوردن
brandishing
باهتزاز دراوردن
redemption
از گرو دراوردن
to take out of pledge
از گرو دراوردن
branch
شاخه دراوردن
soberly
از مستی دراوردن
sober
از مستی دراوردن
branches
شاخه دراوردن
aerating
هوا دراوردن
thrill
بتپش دراوردن
thrills
بتپش دراوردن
redeeming
از رهن دراوردن
clear
از گمرک دراوردن
unravelling
از گیر دراوردن
wrathful
تلافی دراوردن
winnow
بجنبش دراوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com