Dictiornary-Farsi | تقویت تایید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
support	تقویت تایید


Search result with all words

uphold	تقویت کردن تایید کردن
upholds	تقویت کردن تایید کردن
corroborative	تایید کننده- موید- تقویت امیز
Other Matches

telephone repeater	دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radar picket	ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
acknowledgments	تایید
corroboration	تایید
acknowledgements	تایید
acknowledgement	تایید
approval	تایید
gracing	تایید
certification	تایید
graces	تایید
verification	تایید
confirmation	تایید
allegation	تایید
allegations	تایید
grace	تایید
graced	تایید
unevaluated <adj.>	تایید نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
corroborating	تایید کردن
corroborate	تایید کردن
corroborated	تایید کردن
corroborates	تایید کردن
unexamined <adj.>	تایید نشده
uninspected <adj.>	تایید نشده
confirms	تایید کردن
grace	تایید کردن
graced	تایید کردن
graces	تایید کردن
gracing	تایید کردن
unverified <adj.>	تایید نشده
untested <adj.>	تایید نشده
confirm	تایید کردن
approving	تایید کردن
insusceptible	تایید ناپذیر
endorsement	موافقت تایید
endorsements	موافقت تایید
supporting	تایید کردن
approves	تایید کردن
validity	تایید تصدیق
approved	تایید شده
approved	به تایید رسیده
approvingly	تایید شده
approvingly	به تایید رسیده
acknowledgement of order	تایید سفارش
corrobrant	تایید کننده
corroborator	تایید کننده
corroborant	تایید کننده
confirmor	تایید کننده
confirmer	تایید کننده
approve	تایید کردن
emphasizing	تایید کردن
vertify	تایید کردن
emphasising	تایید کردن
social approval	تایید اجتماعی
seconder	تایید کننده
ratified	تایید کردن
ratifies	تایید کردن
ratify	تایید کردن
ratifying	تایید کردن
price support	تایید قیمت
emphasised	تایید کردن
emphasises	تایید کردن
emphasize	تایید کردن
emphasized	تایید کردن
emphasizes	تایید کردن
confirmative	تایید کننده
confirmed	تایید شده
certifiable	قابل تایید
acknowledge	تایید کردن
acknowledging	تایید کردن
acknowledges	تایید کردن
passed <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
support	تایید کردن
passed <adj.> <past-p.>	تایید شده
approved <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
agreed <adj.> <past-p.>	تایید شده
authorized <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
unchecked <adj.>	تایید نشده
allowed <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
allowed <adj.> <past-p.>	تایید شده
authorised [British] <adj.> <past-p.>	تایید شده
approved <adj.> <past-p.>	تایید شده
authorized <adj.> <past-p.>	تایید شده
agreed <adj.> <past-p.>	به تایید رسیده
verifiable	قابل تصدیق تایید
approved circuit	مدار تایید شده
quality control approval	تایید کنترل کیفیت
security clearance	تایید صلاحیت کردن
self sustained	تایید شده نفس
approved bank	بانک تایید شده
assertion	تایید ادعا افهارنامه
confirmation	تایید ازاطلاعات رسیده
confirmable	قابل تایید وتصدیق
validation	تایید معتبر سازی
support	تایید کردن نگهداری
confirmed location	موضع تایید شده
validates	تایید اعتبار قانونی کردن
vouch	اطمینان دادن تایید کردن
confirmed by documents <adj.>	تایید شده توسط اسناد
authenticator	تایید کننده اعتبار اسناد
confirmed location	محل تایید شده دشمن
validate	تایید اعتبار قانونی کردن
confirmed letter of credit	اعتبار اسنادی تایید شده
validated	تایید اعتبار قانونی کردن
unconfirmed letter of credit	اعتبار اسنادی تایید نشده
validating	تایید اعتبار قانونی کردن
Thank you for the confirmation of your request!	از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
avouch	مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
daclare	تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
clearance	پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
institute for	professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
O.K.	دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
homologate	اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
underpinned	پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins	پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
consulage	هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
protocols	استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol	استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
underpin	پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
gain	تقویت
revival	تقویت
alimentation	تقویت
intensification	تقویت
auxesis	تقویت
nutrition	تقویت
boosts	تقویت
boosting	تقویت
boosted	تقویت
boost	تقویت
invigoration	تقویت
abetment	تقویت
gains	تقویت
ampilification	تقویت
reinforcement	تقویت
abet	تقویت
gained	تقویت
afforcement	تقویت
revivals	تقویت
reinforcements	تقویت ها
furtherance	تقویت
amplification	تقویت
reinforce	تقویت
fortifications	تقویت
fortification	تقویت
over protection	تقویت
magnification factor	تقویت
strengthening	تقویت
reinforces	تقویت
corroboration	تقویت
strutting	تقویت
consolidation	تقویت
support	تقویت
society of certified processors	سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
guarantee	متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guaranteed	متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantees	متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
critical amplification	تقویت بحرانی
schedules of reinforcement	برنامههای تقویت
corroborator	تقویت کننده
reinforcement schedules	برنامههای تقویت
covert reinforcement	تقویت نااشکار
reinforcer	تقویت کننده
transverse bracing	تقویت عرضی
social reinforcement	تقویت اجتماعی
concurrent reinforcement	تقویت همزمان
gain	بهره تقویت
interval reinforcement	تقویت فاصلهای
web stiffness	تقویت جان
voltage amplification	تقویت ولتاژ
terminal reinforcement	تقویت پایانی
conjunctive reinforcement	تقویت عطفی
verbal reinforcement	تقویت کلامی
undergird	تقویت کردن
continuous reinforcement	تقویت پیاپی
coefficient amplification	ضریب تقویت
reinforcement of weld	تقویت جوش
high fidelity amplifier	تقویت کنندههای فا
maximum gain	تقویت حداکثر
magnifier	تقویت کننده
image intensification	تقویت تصویر
magnification ratio	ضریب تقویت
low frequency compensation	تقویت بسامد کم
intermittent reinforcement	تقویت ناپیاپی
line repeater	تقویت کننده خط
line amplifier	تقویت کننده خط
light gain	تقویت نور
multiple reinforcement	تقویت چندگانه
isotope enrichment	تقویت ایزوتوپ
gas multiplication	تقویت گاز
mixed reinforcement	تقویت مختلط
regenerator	تقویت کننده
reenforce	از نو تقویت کردن
primary reinforcement	تقویت نخستین
cross stay	تقویت صلیبی
negative reinforcement	تقویت منفی
delayed reinforcement	تقویت درنگیده
differential reinforcement	تقویت افتراقی
directive gain	تقویت انتن
frequency compensation	تقویت بسامد