Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
Other Matches
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
recumbency
تکیه
accents
تکیه
loll
لم تکیه
lolled
لم تکیه
enclitic
بی تکیه
lolls
لم تکیه
reliance
تکیه
leaning
تکیه
leanings
تکیه
atonic
بی تکیه
accumbency
تکیه
accenting
تکیه
accent
تکیه
lolling
لم تکیه
unaccented
بی تکیه
accented
تکیه
emphasis
تکیه
insisting
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
recline
تکیه کردن
reclined
تکیه کردن
reclines
تکیه کردن
anchorage
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
stayed
تکیه مهار
insisted
تکیه کردن بر
stay
تکیه مهار
heel rest
تکیه گاه
stand
تکیه گاه
support
تکیه گاه
bolsters
تکیه دادن
bolstered
تکیه دادن
bolster
تکیه دادن
insist
تکیه کردن بر
prop
تکیه گاه
propped
تکیه گاه
propping
تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
support roller
تکیه گاه
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to throw oneself on
تکیه کردن بر
catch-phrase
تکیه کلام
catch-phrases
تکیه کلام
slump over
تکیه زدن
saddle bearer
تکیه گاه
postpositive
الحاقی و بی تکیه
point of support
تکیه گاه
lean
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
leaned
تکیه کردن
leaned
تکیه زدن
leans
تکیه کردن
leans
تکیه زدن
accentual
تکیه دار
to base one self
تکیه کردن
arm rest
تکیه گاه
backrest
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
bridge seat
تکیه گاه
counterfort
دیوار تکیه
mahlstick
تکیه دست
maulstick
تکیه دست
relies
تکیه کردن
anchoring
تکیه گاه
relied
تکیه کردن
rely
تکیه کردن
anchors
تکیه گاه
relying
تکیه کردن
rests
تکیه دادن
bearing
تکیه گاه
rest
تکیه دادن
rest
تکیه گاه
rests
تکیه گاه
fulcrum
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
core print
تکیه گاه ماهیچه
accentually
مطابق تکیه صدا
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
direct support
تکیه گاه بی واسطه
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
seat bars
میلههای تکیه گاه
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
simple support
تکیه گاه ساده
lateral support
تکیه گاه کناری
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
abutment
تکیه گاه نیمپایه
solid support
تکیه گاه جامد
fixed support
تکیه گاه گیردار
support conditions
شرایط تکیه گاهی
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
bearing width
عرض تکیه گاه
bench wall
دیوار تکیه گاه
bearing plate
صفحه تکیه گاه
bow hand
دسته تکیه گاه
arch abutment
تکیه گاه قوس
rests
تکیه گاه استراحت
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
support pression
فشار تکیه گاه
rest
تکیه گاه استراحت
accumbent
تکیه دار خوابیده
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
accumbent
تکیه کننده سرغذا
bearing stress
تنش تکیه گاهی
hinged support
تکیه گاه مفصلی
propped
تیر شمع تکیه
armpits
تکیه گاه ارنج
leans
تکیه دادن بطرف
armpit
تکیه گاه ارنج
lean
تکیه دادن بطرف
support
تکیه گاه پایه
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
movable support
تکیه گاه متحرک
prop
تیر شمع تکیه
free support
تکیه گاه ازاد
journals
تکیه گاه اصلی
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
journal
تکیه گاه اصلی
propping
تیر شمع تکیه
slogan
تکیه کلام شعار
slogans
تکیه کلام شعار
leaned
تکیه دادن بطرف
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
lateral support
تکیه گاه جانبی
restraining support
تکیه گاه گیردار
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
spanning
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretcher
تکیه گاه پای پاروزن
stretchers
تکیه گاه پای پاروزن
span
فاصله دو تکیه گاه تیر
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
support
تکیه گاه تصدیق کردن
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
staddle
چوب دستی تکیه گاه
slab for bearing
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
slugs
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugged
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
slug
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
accentuation
بکار بردن ایین تکیه صدا
benchrest
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
do
[verb]
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
fulcrum
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
cheekpiece
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
simply supported deep beam
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
pretone
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
flying buttress
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
flying buttresses
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
revivals
تقویت
boosting
تقویت
furtherance
تقویت
revival
تقویت
amplification
تقویت
boosts
تقویت
over protection
تقویت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com