Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
maximum in power gain	تقویت قدرت حداکثر
Other Matches
maximum gain	تقویت حداکثر
maximum power gain	تقویت توان حداکثر
at full blast <adv.>	در حداکثر قدرت یا شدت
full blast <adv.>	در حداکثر قدرت یا شدت
power amplifier	تقویت کننده قدرت
zymosthenic	تقویت کننده قدرت انزیم یادیاستاز
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
max min system	سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
maximal aerobic power	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar picket	ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater	دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
peak	حداکثر
endurance	حداکثر
peaks	حداکثر
maximal	حداکثر
peaking	حداکثر
outside	حداکثر
uttermost	حداکثر
maximum	حداکثر
outsides	حداکثر
maximum slope	حداکثر شیب
high tide	حداکثر مد دریا
maximum thermometer	گرماسنج حداکثر
full bore	حداکثر تلاش
intensity maximum	حداکثر شدت
flank speed	حداکثر سرعت
flat out	حداکثر سرعت
maximum efficiency	راندمان حداکثر
maximal	وابسته به حداکثر
maximum speed	حداکثر سرعت
maximum profit	حداکثر سود
peaks	حداکثر کاکل
payloads	حداکثر بار
full speed	حداکثر سرعت
peak	حداکثر کاکل
payload	حداکثر بار
global maximum	حداکثر مطلق
maximum prr ermissible	مجاز حداکثر
maximum work	کار حداکثر
maximum price	حداکثر بها
maximum value	مقدار حداکثر
peaking	حداکثر کاکل
maximum power demand	مصرف حداکثر
high tides	حداکثر مد دریا
maximum ratings	مقدار حداکثر
optimum height	حداکثر ارتفاع
maximization	به حداکثر رسانیدن
submaximal	زیر حداکثر
maximum detector	اشکارساز حداکثر
maximum duration	زمان حداکثر
maximum efficiency	حداکثر کارائی
maximum energy	انرژی حداکثر
maximum frequency	فرکانس حداکثر
relative maximum	حداکثر نسبی
price ceilings	حداکثر قیمت
wage ceiling	حداکثر دستمزد
maximum limited stress	تنش حداکثر
maximum load	بار حداکثر
maximum moment	حداکثر لنگر
maximum of intensity	حداکثر شدت
maximum output	خروجی حداکثر
supercharge	خرج حداکثر
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
maximum density	حداکثر تراکم
peak load	حداکثر بار
peak output	حداکثر تولید
maximum current	جریان حداکثر
maximum capacity	فرفیت حداکثر
peak current	جریان حداکثر
peak load	بار حداکثر
peak speed	حداکثر سرعت
peak demand	حداکثر تقاضا
peak voltage	ولتاژ حداکثر
maximum demand	بار حداکثر
maximum deviation	انحراف حداکثر
maximum deflection	انحراف حداکثر
maximum amplitude	دامنه حداکثر
maximum available powere	توان حداکثر
utility maximization	به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
maximum permissible load	بار مجاز حداکثر
extreme	حداکثر درمنتهی الیه
traffic peak	حداکثر عبور و مرور
marginal	حداکثر نزدیک به انتها
maximum temperature	درجه حرارت حداکثر
maximum take off weight	حداکثر وزن برخاستن
utmost	منتهای کوشش حداکثر
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
utmost good faith	حداکثر حسن نیت
angle of repose	حداکثر شیب استقرار
high run	حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
endurance time	سرعت حداکثر مداوم
closed height	حداکثر ارتفاع لیفتراک
ceiling prices	حداکثر قیمت قانونی
ceiling price	حداکثر قیمت قانونی
breaking load	حداکثر تحمل بار
flank speed	حداکثر سرعت قایق
ultimate bearing capacity	حداکثر فشار متحمل پی
maximum gate trigger voltage	ولتاژ احتراق حداکثر
profit maximization	به حداکثر رسانیدن سود
maxvo	حداکثر توان هوازی
pron to	با حداکثر سرعت ممکن
maxvo	حداکثر اکسیژن مصرفی
principle of miximum overlap	اصل حداکثر همپوشانی
maximum wavelength	طول موج حداکثر
daily flood peak	حداکثر سیل روزانه
sprint	با حداکثر سرعت دویدن
maximum gate trigger current	جریان احتراق حداکثر
maximum power operation	کار با توان حداکثر
maximum flexibility	خمش پذیری حداکثر
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
maximum demand pointer	عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter	حداکثر مقدار سنج
maximum current rating	جریان نامی حداکثر
maximum control current	جریان کنترل حداکثر
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
maximum allowable concentration	حداکثر غلظت مجاز
maximum permissible voltage	ولتاژ مجاز حداکثر
sprints	با حداکثر سرعت دویدن
sprinted	با حداکثر سرعت دویدن
maximum scattering angle	زاویه پراکندگی حداکثر
maximum probility detection	تعیین احتمال حداکثر
maximum input frequency	فرکانس ورودی حداکثر
maximum landing weight	حداکثر وزن فرود
maximum light transmission	انتقال نور حداکثر
high water	حداکثر ارتفاع اب مد دریا
maximum load	بار گذاری حداکثر
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
maximum reverse r.m.s. voltage	ولتاژ سد موثر حداکثر
low tide	حداکثر جذر دریا
maximum modulating frequency	فرکانس حداکثر مدولاسیون
maximum liklihood method	روش حداکثر احتمال
maximum output voltage	ولتاژ خروجی حداکثر
maximum natality	حداکثر زاد و ولد
maximum ratings	مقدار نامی حداکثر
maximum operating voltage	ولتاژ کار حداکثر
maximum sound pressure	فشار صوت حداکثر
powering	حداکثر تلاش در کمترین زمان
extremum	حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
wall up	رسیدن موج به حداکثر اوج
ultimate compressive strength	حداکثر مقاومت دربرابر فشار
maximum scale value	مقدار درجه بندی حداکثر
maximum load rating	قابلیت بارگیری نامی حداکثر
capacity load	حداکثر فرفیت بارگیری ناو
maximum likelihood method	روش حداکثر درست نمایی
maximum r.m.s. on state current	جریان رفت موثر حداکثر
maximum forward r.m.s. on state current	جریان رفت موثر حداکثر
throughput	حداکثر فرفیت میزان محصول
power	حداکثر تلاش در کمترین زمان
plimsoll mark	خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
deadweight tonnage	حداکثر تناژ وسیله نقلیه
powered	حداکثر تلاش در کمترین زمان
ramp weight	حداکثر وزن ممکن هواپیما
powers	حداکثر تلاش در کمترین زمان
maximum power point current	جریان در نقطه توان حداکثر
layer depth	که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
payloads	حداکثر قابلیت حمل بار
payload	حداکثر قابلیت حمل بار
maximum recording attachment	دستگاه ضبط کننده حداکثر
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum safe temperature	درجه حرارت مجاز حداکثر
great tropic range	حداکثر اختلاف جذر و مداستوایی
maximum range	حداکثر برد جنگ افزار
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
hull speed	حداکثر سرعت نظری قایق
in the groove <idiom>	حداکثر کار را انجام دادن
maximum powerpoint voltage	ولتاژ در نقطه توان حداکثر
hard charge	بشدت و حداکثر سرعت راندن
speed limit	حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
permissible velocity	حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
to put one's best foot formost <idiom>	حداکثر تلاش خود را به کار بستن.
vertex height	قله مسیرگلوله حداکثر ارتفاع منحنی
mean distance	فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
road capacity	کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
brushes	به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brush	به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
to rack rent	حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
transition level	سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
speed limits	حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
maximum current circuit breaker	کلید قطع کننده جریان حداکثر
to have a maximum limit [of something]	[به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
hovering ceiling	حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
maximum permissible temperature rise	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
maximum gradeability	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
supercharge	خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
great diurnal range	حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
optimize	کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
gains	تقویت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com