Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
the losses of the army
تلفات ارتش
Search result with all words
the army lost heavily
ارتش تلفات سنگین داد
Other Matches
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army of occupation
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
in service
درخدمت ارتش در ارتش
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
victim
تلفات
casualty
تلفات
casualties
تلفات
fatality
تلفات
mortality
تلفات
total loss
تلفات کل
loss
تلفات
victims
تلفات
losses
تلفات
fatalities
تلفات
battle casualty
تلفات جنگی
casualties
تلفات و ضایعات
suffer
تلفات دیدن
suffered
تلفات دیدن
suffers
تلفات دیدن
insulation power factor
زاویه ی تلفات
kill factor
ضریب تلفات
mortality factor
ضریب تلفات
mass casualties
تلفات زیاد
lethal area
منطقه تلفات
low loss cable
کابل با تلفات کم
casualty
تلفات و ضایعات
low loss coil
بوبین با تلفات کم
low loss construction
ساختمان کم تلفات
corona losses
تلفات کورونا
magnetic hystersis loss
تلفات هیسترزیس
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
casualty radius
شعاع تلفات
loss
تلفات ضایعات
tip loss
تلفات نوک
total losses
کل تلفات ابی
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
absorption losses
تلفات ناشی از جذب
loss appraisal
قبول تلفات در جنگ
eddy current losses
تلفات جریان گردابی
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
low loss ceramics
سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
loss replacement
جایگزینی تلفات و ضایعات
no load loss
تلف یا تلفات بی باری
low loss capacitor
خازن با تلفات دی الکتریک کم
vulnerability
در معرض تلفات بودن
casualty radius
شعاع تولید تلفات
inflict casualty
تلفات وارد کردن بدشمن
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
loss
تلفات جنگی ضایعات رزمی
toll
تعداد تلفات جنگی ضایعه
gear friction losses
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
escaped water
تلفات اب هنگام بهره برداری
tolls
تعداد تلفات جنگی ضایعه
tolling
تعداد تلفات جنگی ضایعه
to take toll of any one
تلفات زیادبرکسی وارد اوردن
kills
تلفات منفجر کردن از بین بردن
inflicting
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
dielectric loss factor meter
دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
inflicts
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
kill
تلفات منفجر کردن از بین بردن
allowance for anticipated
سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
decimate
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimates
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
Vistory was dearly bought .
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
field army
ارتش
armies
ارتش
army
ارتش
field army
ارتش رزمی
the red army
ارتش سرخ
standing army
ارتش دائمی
combined arms army
ارتش مرکب
the a of the army
پیشرفت ارتش
state guard
ارتش ایالتی
standing army
ارتش منظم
general staff
ستاد ارتش
field army
ارتش صحرایی
supreme commander's staff
ستاد کل ارتش
women's army corps
ارتش زنان
military campaign
لشکرکشی
[ارتش]
regular army
ارتش منظم
regular army
ارتش دائمی
the rank and file
توده ارتش
general issue
ملزومات ارتش
army group
گروه ارتش
army corps
سپاههای ارتش
standing
ارتش ثابت
regular
ارتش کادر
army commander
فرمانده ارتش
militarism
ارتش سالاری
army artillery
توپخانه ارتش
constable
افسر ارتش
constables
افسر ارتش
military
جنگی ارتش
pentagon
ارتش امریکا
serviceman
عضو ارتش
pentagons
ارتش امریکا
servicemen
عضو ارتش
major
سرگرد ارتش
active army
ارتش کادر
active duty
ارتش کادر
majoring
سرگرد ارتش
army stores
فروشگاه ارتش
regulars
ارتش کادر
irregulars
ارتش نامنظم
majored
سرگرد ارتش
regular army
ارتش کادر ثابت
brass hat
افسر ارشد ارتش
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
brass hats
افسر ارشد ارتش
standing army
ارتش کادر ثابت
supreme commander's staff
ستاد عالی ارتش
vivandiere
اغذیه فروش ارتش
USA
ارتش ایالات متحده
yeomanry
ارتش داوطلب از زارعین
women's army corps
قسمت زنان ارتش
armies
ارتش نیروی زمینی
army
ارتش نیروی زمینی
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
regiment
گردان در ارتش انگلیس
regiments
گردان در ارتش انگلیس
the main army
بخش عمده ارتش
army troops
یکانهای رده ارتش
jcs
رئیس ستاد ارتش
general officer
امرای ارتش امیران
army alpha test
ازمون الفای ارتش
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
army beta test
ازمون بتای ارتش
army service area
منطقه عقب ارتش
general issue
تدارکات عمومی ارتش
army general staff
ستاد عمومی ارتش
foreignlegion
سرباز داوطلب در ارتش
field grade
افسر ارشد ارتش
dismissal of the armey
مرخص کردن از ارتش
joint chief of staff
رئیس ستاد ارتش
rifleman
تفنگ دار
[ارتش]
punitive article
قوانین جزایی ارتش
to fall out
مرخص کردن
[ارتش]
to fall out
معاف کردن
[ارتش]
quartermaster general
رئیس کل کارپردازی ارتش
conscript army
ارتش سربازان وفیفه
to dismiss
[American E]
معاف کردن
[ارتش]
military justice
قوانین جزایی ارتش
martial
وابسته به ارتش نظامی
to dismiss
[American E]
مرخص کردن
[ارتش]
casualty attack
تک غافلگیری که به منظورتولید تلفات انجام میشود تک غافلگیری ش م ر
casualty board
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
defense
[American E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
marksman
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
defence
[British E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
combat helmet
کلاه ایمنی جنگی
[ارتش]
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
to issue marching order
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
reenlistment
دوباره در ارتش استخدام شدن
MI6
بخش 6 اطلاعات ارتش انگلستان
MI5
بخش 5 اطلاعات ارتش انگلستان
seasoned troops
ارتش ورزیده و جنگ دیده
staffed
چوب پرچم ستاد ارتش
staffs
چوب پرچم ستاد ارتش
candidate
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
candidates
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
warlord
افسر عالی رتبه ارتش
staff
چوب پرچم ستاد ارتش
post exchange
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
fusileer
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
fusilier
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
countermarch
تغییر جهت حرکت ارتش
invasion currency
پول رایج ارتش اشغالگر
army in the field
ارتش مستقر در صحنه عملیات
to see service
در ارتش یانیروی دریایی خدمت
theater army
ارتش مستقر در صحنه عملیات
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
conscription
داوطلب شدن برای ارتش سربازگیری
To what do you attributeThe failure of the army?
شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
commissariat
اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
civil military action
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
general
ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
american defense service medal
نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
generals
ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
militarists
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
The army had to retreat from the battlefield.
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
surgeon general
رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
unmilitary
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
After his discharge from the army, he came to Tehran .
پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com