Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (19 milliseconds)
English
Persian
collator
تلفیق کننده
modulator
تلفیق کننده
schematist
تلفیق کننده
Search result with all words
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
farraginous
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
frequency synthesizer
ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
modem
تلفیق و تفکیک کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
Other Matches
collated
تلفیق
collate
تلفیق
syncretism
تلفیق
modulation
تلفیق
collates
تلفیق
synthesis
تلفیق
syntheses
تلفیق
patching together
تلفیق
reconciliation
تلفیق
collating
تلفیق
collate
تلفیق کردن
collates
تلفیق کردن
reconcilable
قابل تلفیق
fm
تلفیق بسامدی
incorporation
پیوستگی تلفیق
PM
تلفیق مرحلهای
PM
تلفیق فازی
amplitude modulation
تلفیق دامنهای
collated
تلفیق کردن
modulation frequency
بسامد تلفیق
compilation
تلفیق همگردانی
phase modulation
تلفیق فازی
collating
تلفیق کردن
conflate
تلفیق کردن
frequency modulation
تلفیق فرکانس
conflating
تلفیق کردن
conflated
تلفیق کردن
compilations
تلفیق همگردانی
frequency modulation
تلفیق بسامدی
pulse modulation
تلفیق تپشی
conflates
تلفیق کردن
pulse code modulation
تلفیق رمز تپشی
frequecny modulation recording
ثبت تلفیق فرکانس
am
تلفیق دامنهای odulation
low level modulation
تلفیق سطح پایین
assimilate
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
تلفیق کردن همانند ساختن
conflation
ترکیب دوعبارت بایکدیگر تلفیق
modified frequency modulation recording
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
assimilates
تلفیق کردن همانند ساختن
mfm
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
schematism
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
collating sequence
توالی ترتیب رشته تلفیق
assimilating
تلفیق کردن همانند ساختن
Lous quinze
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
pcm
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
purpurin
رنگ ارغوان یا قرمز
[که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filler
پر کننده
refutatory
رد کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
prater
پچ پچ کننده
prattfall
پچ پچ کننده
sensor
حس کننده
fillets
پر کننده
fillers
پر کننده
tracker
پی کننده
doer
کننده
doers
کننده
mauler
له کننده
surfy
کف کننده
swooner
غش کننده
fizzy
کف کننده
percutient
دق کننده
mitigatory
کم کننده
syncopator
غش کننده
crepitant
خش خش کننده
crusher
له کننده
solver
حل کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
hopper
لی لی کننده
hoppers
لی لی کننده
puffer
پف کننده
attenuant
اب کننده
deflective
کج کننده
ear-splitting
کر کننده
catterer
پچ پچ کننده
bandwidth
یچ کننده
skittish
رم کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
rebutter
رد کننده
bidders
کننده
bidder
کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com