Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
Other Matches
interfaith
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
collator
تلفیق کننده
schematist
تلفیق کننده
modulator
تلفیق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
modem
تلفیق و تفکیک کننده
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
frequency synthesizer
ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
farraginous
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
fascism
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
collating
تلفیق
synthesis
تلفیق
reconciliation
تلفیق
syncretism
تلفیق
syntheses
تلفیق
modulation
تلفیق
patching together
تلفیق
collated
تلفیق
collates
تلفیق
collate
تلفیق
censorship
سانسور عقاید
nihilism
عقاید نهیلیستی
dogmas
اصول عقاید
inquisitors
مفتش عقاید
multiplicity of creeds
تعد د عقاید
inquisitor
مفتش عقاید
dogma
اصول عقاید
feet on the ground
<idiom>
عقاید عاقلانه
mendelism
عقاید مندل
religious tenets
عقاید مذهبی
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
amplitude modulation
تلفیق دامنهای
frequency modulation
تلفیق فرکانس
modulation frequency
بسامد تلفیق
collated
تلفیق کردن
fm
تلفیق بسامدی
collate
تلفیق کردن
frequency modulation
تلفیق بسامدی
PM
تلفیق فازی
PM
تلفیق مرحلهای
compilations
تلفیق همگردانی
pulse modulation
تلفیق تپشی
collates
تلفیق کردن
incorporation
پیوستگی تلفیق
conflate
تلفیق کردن
phase modulation
تلفیق فازی
conflated
تلفیق کردن
conflates
تلفیق کردن
compilation
تلفیق همگردانی
conflating
تلفیق کردن
collating
تلفیق کردن
reconcilable
قابل تلفیق
leninism
عقاید اشتراکی لنین
sound off
<idiom>
عقاید را بیان کردن
symbolically
مط العه دلایل و عقاید
symbolic
مط العه دلایل و عقاید
sounding boards
عامل انتشار عقاید
sounding board
عامل انتشار عقاید
rationale
توضیح اصول عقاید
soundboard
عامل انتشار عقاید
orientalism
عقاید یا سیاست شرقی
paradoxical
مخالف عقاید عمومی
medievalism
عقاید قرون وسطایی
lutheranism
عقاید لوتر وکلیسای او
fascism
اصول عقاید فاشیست
small-minded opinions
عقاید کوته نظر
neologize
دارای عقاید نوین
pulse code modulation
تلفیق رمز تپشی
low level modulation
تلفیق سطح پایین
frequecny modulation recording
ثبت تلفیق فرکانس
am
تلفیق دامنهای odulation
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
Machiavellian
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
junkerism
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
junkerdom
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
ultranationalism
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
orthodox
مطابق عقاید کلیسای مسیح
collating sequence
توالی ترتیب رشته تلفیق
assimilates
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate
تلفیق کردن همانند ساختن
schematism
تلفیق واجتماع اجرام اسمانی
assimilating
تلفیق کردن همانند ساختن
conflation
ترکیب دوعبارت بایکدیگر تلفیق
mfm
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
modified frequency modulation recording
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
inquisitions
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
self expression
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
inquisition
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
to turn round
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
russify
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
His political beliefs are old hat now .
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
swelled head
دارای عقاید بزرگ خود فروش
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
heterodox
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
romanism
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
ideogram
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
brainwashing
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
brainwashes
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fundamentalism
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
Hungarian Activism
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
censeur
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
pcm
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
Lous quinze
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
purpurin
رنگ ارغوان یا قرمز
[که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
owenism
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
leninism
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
ideological war
جنگ عقیدتی جنگ عقاید
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
various
مختلف
discrepant
مختلف
disparate
مختلف
diverse
مختلف
miscellaneous
مختلف
divergent
مختلف
varying
مختلف
dissimilar
مختلف
variegated
مختلف
sundry
مختلف
off
مختلف
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
diverse
مختلف مخالف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com