Dictiornary-Farsi | تلگراف جرقهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (6 milliseconds)

English	Persian
spark sending	تلگراف جرقهای


Other Matches

wire	تلگراف کردن تلگراف زدن
wires	تلگراف کردن تلگراف زدن
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
arc drop loss	اتلاف جرقهای
arc cathode	کاتد جرقهای
two spark ignition	احتراق دو جرقهای
flash fuze	ماسوره الکتریکی یا جرقهای
spark gap modulator	تحمیل گر دهانه جرقهای
arc drop	افت جرقهای ولت
telegraphy	فن تلگراف
telegraphing	تلگراف
telegram	تلگراف
telegraphed	تلگراف
telegrams	تلگراف
telegraphically	با تلگراف
telegraph	تلگراف
cablegram	تلگراف
cable	تلگراف
cabled	تلگراف
telegraphy	تلگراف
telegraphs	تلگراف
duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی
line telegraphy	تلگراف خطی
central office	تلکس و تلگراف
wireless telegraphy	تلگراف بیسیم
radioteletype	تلگراف بی سیم
impluse telegraphy	تلگراف ایمپولزی
duplex telegraphy	تلگراف دوگانه
multiple telegraphy	تلگراف چندگانه
telegraph engineering	تکنیک تلگراف
telegraph key	تکمه تلگراف
telegraph relay	رله تلگراف
telegrapher	تلگراف کننده
telegraphic alphabet	الفبای تلگراف
telegraphic key	شستی تلگراف
telegraph cable	کابل تلگراف
telegraph apparatus	دستگاه تلگراف
telegraph alphabet	الفبای تلگراف
phonoplex telegraphy	تلگراف فونوپلکس
radio telegraphy	تلگراف بیسیم
radiotelegraph	تلگراف بی سیم
radiotelegraph	رادیو تلگراف
radiotelegraphic	تلگراف بی سیم
radiotelegraphy	تلگراف بی سیم
relay magnet	رله تلگراف
synchronous telegraphy	تلگراف همزمان
by wire	بوسیله تلگراف
telegrams	تلگراف کردن
wirelesses	تلگراف بی سیم
cabled	تلگراف کردن
telegraph	دستگاه تلگراف
cable	سیم تلگراف
dispenser	نافرهزینه تلگراف
dispensers	نافرهزینه تلگراف
wireless	تلگراف بی سیم
telegraphed	دستگاه تلگراف
telegraphed	تلگراف کردن
telegram	تلگراف کردن
cable	تلگراف کردن
telegraphs	تلگراف کردن
telegraphs	دستگاه تلگراف
telegraphing	تلگراف کردن
telegraphing	دستگاه تلگراف
telegraph	تلگراف کردن
cabled	سیم تلگراف
quadruplex telephony	تلگراف تمام جهتی
surface line	خط تلفن و تلگراف تعجیلی
wireway	سیم تلگراف و تلفن
rewire	دوباره تلگراف زدن
rewired	دوباره تلگراف زدن
rewires	دوباره تلگراف زدن
rewiring	دوباره تلگراف زدن
central telegraph office	مرکز تلگراف اصلی
trunk	تلگراف یا تلفن بدنه
radiotelegraphic	تلگراف رادیویی کردن
trunks	تلگراف یا تلفن بدنه
keyboard printing telegraph	تلگراف ثبات تکمهای
interband telegraphy	تلگراف باند میانی
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
polar duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی قطبی
quadruplex circuit	تلگراف تمام جهتی
quadruplex telegraphy	تلگراف تمام جهتی
radiotelegram	مخابره تلگراف بیسیم
multiplex telegraphy	تلگراف چند جهتی
aerogram	مخابره با تلگراف بی سیم
fire alarm telegraph	تلگراف اتش سوزی
radiotelegraph	تلگراف رادیویی کردن
heliographic	مربوط به مخابره تلگراف افتابی
phantoplex telegraphy	تلگراف چهار سیمی مرکب
cable	پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cabled	پیغام تلگرافی تلگراف زدن
surface line	خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
wireless	بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses	بابی سیم تلگراف مخابره کردن
ccitt	کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relay	دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed	دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays	دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore	اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
morse alphabet or code	الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
DC	روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier	شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
teleprinters	وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter	وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
cable	سیم کشی کردن تلگراف کردن
cabled	سیم کشی کردن تلگراف کردن
wire	سیم تلگراف سیم کشی کردن
ticker	دارای صدای تیک تیک تلگراف
wires	سیم تلگراف سیم کشی کردن
ems dispatch	تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد

spark sending

تلگراف جرقهای