Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
English
Persian
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
Other Matches
wire
تلگراف کردن تلگراف زدن
wires
تلگراف کردن تلگراف زدن
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
telegraphed
تلگراف کردن
telegraph
تلگراف کردن
telegraphs
تلگراف کردن
telegrams
تلگراف کردن
telegram
تلگراف کردن
telegraphing
تلگراف کردن
cabled
تلگراف کردن
cable
تلگراف کردن
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
wireless
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
cabled
سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable
سیم کشی کردن تلگراف کردن
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
vocoder
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
squelch circuit
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
wire
سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires
سیم تلگراف سیم کشی کردن
telegram
تلگراف
telegraphy
فن تلگراف
telegraphing
تلگراف
telegraphy
تلگراف
telegraphs
تلگراف
telegraphed
تلگراف
cable
تلگراف
cabled
تلگراف
cablegram
تلگراف
telegrams
تلگراف
telegraphically
با تلگراف
telegraph
تلگراف
telegraph alphabet
الفبای تلگراف
by wire
بوسیله تلگراف
synchronous telegraphy
تلگراف همزمان
telegraphed
دستگاه تلگراف
telegraph engineering
تکنیک تلگراف
telegraphs
دستگاه تلگراف
radiotelegraph
تلگراف بی سیم
impluse telegraphy
تلگراف ایمپولزی
cable
سیم تلگراف
duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی
telegraphing
دستگاه تلگراف
central office
تلکس و تلگراف
radio telegraphy
تلگراف بیسیم
line telegraphy
تلگراف خطی
telegraph apparatus
دستگاه تلگراف
telegraph
دستگاه تلگراف
telegraph cable
کابل تلگراف
duplex telegraphy
تلگراف دوگانه
cabled
سیم تلگراف
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
wireless
تلگراف بی سیم
spark sending
تلگراف جرقهای
radiotelegraphic
تلگراف بی سیم
radiotelegraphy
تلگراف بی سیم
radioteletype
تلگراف بی سیم
relay magnet
رله تلگراف
dispenser
نافرهزینه تلگراف
dispensers
نافرهزینه تلگراف
wireless telegraphy
تلگراف بیسیم
telegraphic alphabet
الفبای تلگراف
radiotelegraph
رادیو تلگراف
telegraph relay
رله تلگراف
wirelesses
تلگراف بی سیم
phonoplex telegraphy
تلگراف فونوپلکس
telegraphic key
شستی تلگراف
telegrapher
تلگراف کننده
telegraph key
تکمه تلگراف
wireway
سیم تلگراف و تلفن
rewiring
دوباره تلگراف زدن
quadruplex telephony
تلگراف تمام جهتی
aerogram
مخابره با تلگراف بی سیم
fire alarm telegraph
تلگراف اتش سوزی
multiplex telegraphy
تلگراف چند جهتی
quadruplex circuit
تلگراف تمام جهتی
rewires
دوباره تلگراف زدن
radiotelegram
مخابره تلگراف بیسیم
rewire
دوباره تلگراف زدن
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
keyboard printing telegraph
تلگراف ثبات تکمهای
rewired
دوباره تلگراف زدن
quadruplex telegraphy
تلگراف تمام جهتی
ink writer
در تلگراف مرکب نویس
surface line
خط تلفن و تلگراف تعجیلی
cabled
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
phantoplex telegraphy
تلگراف چهار سیمی مرکب
heliographic
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
cable
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
surface line
خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
radios
رادیویی
radioing
رادیویی
broadcasting
رادیویی
radioed
رادیویی
radio
رادیویی
transmitter
فرستنده رادیویی
radio silence
سکوت رادیویی
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
receiving set
گیرنده رادیویی
compere
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
transmitters
فرستنده رادیویی
radmail
پست رادیویی
radiophotograph
عکس رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکس رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
radio wave
موج رادیویی
metal locator
فلزیاب رادیویی
play by play
پخش رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
radiographic
عکس رادیویی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
hertzian wave
موج رادیویی
waving
موج رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
receivers
گیرنده رادیویی
receiver
گیرنده رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio horizon
افق رادیویی
waves
موج رادیویی
waved
موج رادیویی
r.f.
بسامد رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
facsimile
عکس رادیویی
wirephoto
عکاسی رادیویی
space radiation
تشعشع رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
wave
موج رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radiographic
مخابرات رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
call signs
معرف رادیویی
call sign
معرف رادیویی
ccitt
کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
radioing
پیام رادیویی فرستادن
radios
پیام رادیویی فرستادن
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
radioed
پیام رادیویی فرستادن
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
radio
پیام رادیویی فرستادن
skip zone
منطقه کور رادیویی
rawinsonde
جهت یاب رادیویی
direction finder
جهت یاب رادیویی
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
net call sign
معرف رادیویی شبکه
radiograph
پوتونگار عکس رادیویی
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
wave front
جبهه امواج رادیویی
radiographs
پوتونگار عکس رادیویی
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
spotter
کمک مفسر رادیویی
play by play
پخش رادیویی مسابقه
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
relay
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
rf
Frequency Radio فرکانس رادیویی
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
radmail
وسیله ارسال پیام رادیویی
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com