English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
multiple telegraphy تلگراف چندگانه
Other Matches
wire تلگراف کردن تلگراف زدن
wires تلگراف کردن تلگراف زدن
multiple چندگانه
multiple circuit مدار چندگانه
multiple sclerosis فلج چندگانه
multiple correlation همبستگی چندگانه
multiple punch منگنه چندگانه
multiple personality شخصیت چندگانه
multiple length با درازی چندگانه
multiple capacitor خازن چندگانه
multiple reinforcement تقویت چندگانه
multiple access دستیابی چندگانه
multiplex system سیستم چندگانه
multiple address با نشانی چندگانه
multiple star ستاره چندگانه
multiple bond پیوند چندگانه
multiple images تصاویر چندگانه
multiple moment گشتاور چندگانه
coefficient of multiple correlation ضریب همبستگی چندگانه
double sampling نمونه گیری چندگانه
combination toolholder ابزار نگهدار چندگانه
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
multiple landuse استفاده چندگانه زمین
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
multifold چند برابر چندگانه
multiple integral انتگرال چندگانه [ریاضی]
index of multiple correlation شاخص همبستگی چندگانه
multiple چند فاز چندگانه
multiprogramming system سیستم برنامه سازی چندگانه
multiple series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiaddress چند نشانی ادرس چندگانه
parallel series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
cablegram تلگراف
telegraphing تلگراف
telegraphs تلگراف
telegram تلگراف
telegraphy فن تلگراف
telegrams تلگراف
telegraphically با تلگراف
telegraph تلگراف
cabled تلگراف
telegraphy تلگراف
cable تلگراف
telegraphed تلگراف
telegraph relay رله تلگراف
telegrapher تلگراف کننده
synchronous telegraphy تلگراف همزمان
telegraphic alphabet الفبای تلگراف
wireless telegraphy تلگراف بیسیم
telegraphic key شستی تلگراف
telegraph key تکمه تلگراف
telegraph engineering تکنیک تلگراف
telegraph cable کابل تلگراف
radio telegraphy تلگراف بیسیم
phonoplex telegraphy تلگراف فونوپلکس
radiotelegraph رادیو تلگراف
radiotelegraphic تلگراف بی سیم
radiotelegraphy تلگراف بی سیم
radioteletype تلگراف بی سیم
relay magnet رله تلگراف
spark sending تلگراف جرقهای
radiotelegraph تلگراف بی سیم
telegraph alphabet الفبای تلگراف
telegraph apparatus دستگاه تلگراف
dispensers نافرهزینه تلگراف
telegraphs تلگراف کردن
telegraphs دستگاه تلگراف
cabled تلگراف کردن
telegraphing تلگراف کردن
telegraphed دستگاه تلگراف
telegraphing دستگاه تلگراف
telegraphed تلگراف کردن
telegraph تلگراف کردن
telegraph دستگاه تلگراف
telegrams تلگراف کردن
telegram تلگراف کردن
wireless تلگراف بی سیم
wirelesses تلگراف بی سیم
cabled سیم تلگراف
by wire بوسیله تلگراف
dispenser نافرهزینه تلگراف
duplex telegraphy تلگراف دوگانه
duplex telegraphy تلگراف دو جهتی
cable تلگراف کردن
impluse telegraphy تلگراف ایمپولزی
central office تلکس و تلگراف
line telegraphy تلگراف خطی
cable سیم تلگراف
keyboard printing telegraph تلگراف ثبات تکمهای
ink writer در تلگراف مرکب نویس
rewire دوباره تلگراف زدن
surface line خط تلفن و تلگراف تعجیلی
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
wireway سیم تلگراف و تلفن
multiplex telegraphy تلگراف چند جهتی
interband telegraphy تلگراف باند میانی
rewired دوباره تلگراف زدن
rewires دوباره تلگراف زدن
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
aerogram مخابره با تلگراف بی سیم
rewiring دوباره تلگراف زدن
polar duplex telegraphy تلگراف دو جهتی قطبی
quadruplex circuit تلگراف تمام جهتی
quadruplex telephony تلگراف تمام جهتی
radiotelegram مخابره تلگراف بیسیم
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
quadruplex telegraphy تلگراف تمام جهتی
fire alarm telegraph تلگراف اتش سوزی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
cable پیغام تلگرافی تلگراف زدن
phantoplex telegraphy تلگراف چهار سیمی مرکب
heliographic مربوط به مخابره تلگراف افتابی
cabled پیغام تلگرافی تلگراف زدن
surface line خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
wireless بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses بابی سیم تلگراف مخابره کردن
ccitt کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
DC روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
teleprinter وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinters وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
cable سیم کشی کردن تلگراف کردن
cabled سیم کشی کردن تلگراف کردن
wire سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires سیم تلگراف سیم کشی کردن
ticker دارای صدای تیک تیک تلگراف
ems dispatch تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com