English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
well تماما تمام وکمال
wells تماما تمام وکمال
Other Matches
wholly تمام وکمال
in full تمام وکمال
thoroughgoing تمام وکمال
thorough going تمام وکمال
thoro تمام وکمال
fully-fledged انجام تمام وکمال
consummated تمام وکمال بحدکمال
consummates تمام وکمال بحدکمال
consummating تمام وکمال بحدکمال
pay up تمام وکمال پرداختن
partitura بطور تمام وکمال
consummate تمام وکمال بحدکمال
partitur بطور تمام وکمال
scholarship فضل وکمال
learning فضل وکمال
scholarships فضل وکمال
kalon جمال وکمال
intoto تماما
wholly تماما
starkly تماما
teetotally تماما
altogether تماما
de- تماما
all تماما
through out تماما
hand and foot تماما
starkest تماما
starker تماما
quite تماما
halely تماما"
throughout تماما
stark تماما
fully تماما
all- تماما
full automatic تماما" خودکار
all electric تماما"برقی
all electric تماما" الکتریکی
baccate تماما گوشتی
alpha and omega تماما سرتاسر
fully automatic machine دستگاه تماما"خودکار
fully hydraulic machine دستگاه تماما " هیدرولیکی
all black malleable castiron چدن چکش خوار تماما" سیاه
holocausts هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
holocaust هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
pods محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
Manchester-Kashan فرش کاشانی-انگلیسی [این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas تمام نما اینه تمام نما
panorama تمام نما اینه تمام نما
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
Quchan قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
out and out تمام
yame تمام
it is all up تمام شد
incomplete نا تمام
lion's share تمام
full length تمام قد
full face تمام رخ
out-and-out تمام
whole تمام
thru تمام
thorough تمام
whole length تمام قد
full-length تمام قد
rounded پر تمام
full-face تمام رخ
full تمام
all night در تمام شب
It's over. تمام شد.
through تمام
complete تمام
completed تمام
completing تمام
off تمام
completes تمام
entire تمام
fullest تمام
full word تمام کلمه
hade شیب تمام
fullmouthed تمام دندان
through تمام شده
fullword تمام کلمه
fully automatic تمام اتوماتیک
all out باشدت تمام
all risks تمام خطرات
give out تمام شدن
fully automatic machine تمام اتومات
get through تمام کردن
full-time تمام وقت
all this تمام اینها
main بزرگ تمام
inchoate نیمه تمام
in full fig درلباس تمام
full تمام قدرت
full تمام تکمیل
fullest تمام قدرت
holosymmetric تمام وجه
holohedron تمام وجهی
sterling تمام عیار
peter تمام شدن
exhaustible تمام شدنی
due تمام شده
defunct تمام شده
all d. در تمام روز
holohedral تمام وجه
he is fifty تمام دارد
thru تمام شده
full orbed تمام روشن
rounded تمام شده
fullest تمام تکمیل
full duplex تمام دو رشتهای
lie in تمام شدن
fulfils تمام کردن
fulfills تمام کردن
fulfilling تمام کردن
fiddle away تمام کردن
f. sixmiles 6میل تمام
fulfilled تمام کردن
fulfil تمام کردن
full screen تمام صفحه
finisher تمام کننده
lie-in تمام شدن
full scale تمام عیار
full blown تمام کامل
full blown تمام شکفته
full moon ماه تمام
full mouthed تمام دندان
full automatic تمام اتوماتیک
full adder تمام افزایشگر
full pay حقوق تمام
full pay مواجب تمام
fulfill تمام کردن
full subtractor تمام کاهشگر
full time تمام روز
full tracked تمام شنی
full tracked تمام زنجیر
consummative تمام کننده
completive تمام کننده
by all means با تمام وسائل
an a fact تمام شده
ammo zero مهمات تمام
full view نمای تمام رخ
full wave تمام موج
consumptible تمام شدنی
cosecant قطرفل تمام
depletable تمام شدنی
integrating تمام کردن
integrates تمام کردن
integrate تمام کردن
attains تمام کردن
attaining تمام کردن
attained تمام کردن
attain تمام کردن
f. and fell تمام بودن
end of mission ماموریت تمام
unfinished تمام نشده
par excellence به تمام معنی
body and soul <idiom> با تمام وجود
to finish off تمام کردن
to fill out تمام کردن
to draw to an end تمام شدن
to blow over تمام شدن
A whole week یک هفته تمام
exhausted تمام شده
three whole years سه سال تمام
cosine جیب تمام
cosines جیب تمام
thoro کامل تمام
the whole world تمام دنیا
the game is up بازی تمام شد
to run away with تمام کردن
to see out تمام کردن
to see through تمام کردن
dyed-in-the-wool تمام عیار
finishing تمام کاری
dyed-in-the-wool به تمام معنی
dyed-in-the-wool تمام و کمال
yearlong یکسال تمام
yean round در تمام سال
wrap up تمام شدن
whole hog تمام راه
use up تمام کردن
full-blown تمام شگفته
full-blown تمام کامل
full-page تمام صفحه
spring-clean تمام وکمالتمیزکردن
main مهم تمام
to eat up تمام کردن
the full of the moon ماه تمام
outed در بیرون تمام
goes تمام شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com