Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
full
تمام تکمیل
fullest
تمام تکمیل
Other Matches
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
completed
تکمیل
entelechy
تکمیل
complete
تکمیل
completion
تکمیل
completes
تکمیل
completing
تکمیل
fulfillment
تکمیل
supplementation
تکمیل
compietion
تکمیل
complementarity
تکمیل
fulfilment
تکمیل
consummation
تکمیل
fulfil
تکمیل کردن
augmented
تکمیل کردن
fulfilled
تکمیل کردن
finishes
تکمیل کردن
finish
تکمیل کردن
augments
تکمیل کردن
fulfilling
تکمیل کردن
augmenting
تکمیل کردن
fulfils
تکمیل کردن
fulfills
تکمیل کردن
augment
تکمیل کردن
perfecting
تکمیل کردن
perfected
تکمیل کردن
processor
تکمیل کننده
perfect
تکمیل کردن
to eke out
تکمیل کردن
back up
تکمیل کردن
back-up
تکمیل کردن
to post up
تکمیل کردن
perfects
تکمیل کردن
make up
تکمیل کردن
supplementing
تکمیل کردن
supplemented
تکمیل کردن
finishing
عملیات تکمیل
supplement
تکمیل کردن
in progress of completion
در دست تکمیل
to top off
تکمیل کردن
supplements
تکمیل کردن
full load
فرفیت تکمیل
put inpractice
تکمیل کردن
actualise
[British]
تکمیل کردن
carry out
تکمیل کردن
actualize
تکمیل کردن
completion date
تاریخ تکمیل
carry ineffect
تکمیل کردن
roundest
تکمیل کردن
fill out
تکمیل کردن
make something happen
تکمیل کردن
implement
تکمیل کردن
put ineffect
تکمیل کردن
carry into effect
تکمیل کردن
put into effect
تکمیل کردن
fill up
تکمیل کردن
aucmented
تکمیل شده
replete
تکمیل انباشته
completing
تکمیل کردن
completes
تکمیل کردن
fulfill
تکمیل کردن
completed
تکمیل کردن
complete
تکمیل کردن
supplying
تکمیل کردن
supply
تکمیل کردن
supplied
تکمیل کردن
round
تکمیل کردن
expletive
جایگیر تکمیل کننده
complementary
تکمیل کننده یکدیگر
supplementing
تکمیل کننده اضافی
to fill up
گرفتن تکمیل کردن
consolidation of position
تکمیل ارایش مواضع
expletives
جایگیر تکمیل کننده
sentence completion test
ازمون تکمیل جمله
filler point
نقطه تکمیل ذخایر
expletory
جایگیر تکمیل کننده
supplemented
تکمیل کننده اضافی
supplement
تکمیل کننده اضافی
number completion test
ازمون تکمیل اعداد
picture completion test
ازمون تکمیل تصویر
supplements
تکمیل کننده اضافی
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
filler point
نقطه تکمیل ذخیره انبار
healy picture completion test
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
frank drawing completion test
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
vapoware
نرم افزار در حال تکمیل
perfects
کاملا رسیده تکمیل کردن
supplements
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplement
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
perfect
کاملا رسیده تکمیل کردن
consummative
تکمیل کننده انجام دهنده
perfected
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfecting
کاملا رسیده تکمیل کردن
pavilion roof
شیروانی چهار کله تکمیل
supplemented
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
concrete finishing machine
دستگاه عملیات تکمیل بتن
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
autocomplete
تکمیل شدن خودکار
[کامپیوتر]
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
matures
واجب الادا تکمیل کردن
mature
واجب الادا تکمیل کردن
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
cheats
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheat
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
تمام نما اینه تمام نما
intermediate
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
fosdic
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
augmentation
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
complementing
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complemented
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complements
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
implement
اجراء کردن تکمیل کردن
implementing
اجراء کردن تکمیل کردن
implemented
اجراء کردن تکمیل کردن
implements
اجراء کردن تکمیل کردن
to make up
درست کردن تکمیل کردن
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
It's over.
تمام شد.
completing
تمام
entire
تمام
completes
تمام
completed
تمام
complete
تمام
off
تمام
whole
تمام
all night
در تمام شب
thorough
تمام
thru
تمام
incomplete
نا تمام
rounded
پر تمام
full length
تمام قد
lion's share
تمام
yame
تمام
out and out
تمام
full face
تمام رخ
out-and-out
تمام
it is all up
تمام شد
whole length
تمام قد
through
تمام
fullest
تمام
full-length
تمام قد
full
تمام
full-face
تمام رخ
holohedral
تمام وجه
fully automatic machine
تمام اتومات
holosymmetric
تمام وجه
hade
شیب تمام
holohedron
تمام وجهی
give out
تمام شدن
integral
کامل تمام
get through
تمام کردن
integrating
تمام کردن
he is fifty
تمام دارد
lie-in
تمام شدن
full-scale
تمام عیار
fulfills
تمام کردن
fulfilling
تمام کردن
fulfilled
تمام کردن
integrate
تمام کردن
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
fulfils
تمام کردن
fulfil
تمام کردن
integrates
تمام کردن
lie in
تمام شدن
fullword
تمام کلمه
wholly
تمام وکمال
peter
تمام شدن
fullest
تمام قدرت
unfailing
تمام نشدنی
full
تمام قدرت
fulfill
تمام کردن
consummative
تمام کننده
consumptible
تمام شدنی
cosecant
قطرفل تمام
depletable
تمام شدنی
completive
تمام کننده
best of both worlds
<idiom>
تمام مزایا
exhaustible
تمام شدنی
defunct
تمام شده
all d.
در تمام روز
all out
باشدت تمام
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com