Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
All of the workers want to go.
تمام کارگران می خواهند بروند
Other Matches
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
Out with them!
بروند بیرون
[از اینجا]
!
to get a tattoo
بروند خالکوبی شان بکنند
when will women have the vote?
خواهند داشت
You are wanted at the door.
دم در شما را می خواهند
they will go
خواهند رفت
they shall go
خواهند رفت
violation will be prosecuted
متخلفین تعقیب خواهند شد
offenders will be punished
متخلفین بکیفر خواهند رسید
the same shall succeed
انانی که شکیبایی دارندهمان ها کامیاب خواهند شد
You take the lead and others wI'll follow.
تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
When wI'll the matter come up for discussion ?
موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
As the debate unfolds citizens will make up their own minds.
در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
Internet
- بیت یکتا که کامپیوترهایی که می خواهند به شبکه TCP/IP وصل شوند را مشخص میکند
workers
کارگران
labours
کارگران
blue collar employees
کارگران
labour union
اتحادیه کارگران
picket lines
صف کارگران اعتصابی
labor unions
اتحادیه کارگران
picket line
صف کارگران اعتصابی
farm labors
کارگران مزارع
Company town
شهرک کارگران
industrial workers
کارگران صنعتی
labor union
اتحادیه کارگران
farm labors
کارگران کشاورزی
workforce
شمار کارگران
foremen
مباشر کارگران
foreman
مباشر کارگران
wildcat strike
<idiom>
اعتصاب کارگران
skilled workers
کارگران متخصص
dormitory-suburb
خوابگاه کارگران
manual workers
کارگران دستکار
labourunion
اتحادیه کارگران
labor service
اتحادیه کارگران
caboose
اطاق کارگران قطار
profit-sharing
سهم کارگران از سود
the men were locked out
در را بروی کارگران بستند
profit sharing
سهم کارگران از سود
waterside workmen
کارگران کنار دریا
griddles
غربال سیمی کارگران
griddle
غربال سیمی کارگران
work people
کارگران طبقه کارگر
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
to unionize
[American E]
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionise
[British E]
متحد کردن
[مثال کارگران]
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
it spells ruin to the workmen
متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section crew
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section gang
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
truck system
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
Most home helps prefer to live out.
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
panorama
تمام نما اینه تمام نما
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
fullest
تمام
whole length
تمام قد
all night
در تمام شب
yame
تمام
It's over.
تمام شد.
incomplete
نا تمام
rounded
پر تمام
out-and-out
تمام
full-length
تمام قد
full-face
تمام رخ
full face
تمام رخ
through
تمام
whole
تمام
complete
تمام
out and out
تمام
off
تمام
completed
تمام
completes
تمام
full length
تمام قد
it is all up
تمام شد
entire
تمام
full
تمام
thorough
تمام
lion's share
تمام
thru
تمام
completing
تمام
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
lie in
تمام شدن
lie-in
تمام شدن
whole hog
تمام راه
fulfils
تمام کردن
fulfills
تمام کردن
fulfilling
تمام کردن
fulfilled
تمام کردن
fulfil
تمام کردن
defunct
تمام شده
dyed-in-the-wool
به تمام معنی
all day long
<idiom>
تمام روز
attain
تمام کردن
exhaustible
تمام شدنی
fullest
تمام تکمیل
fullest
تمام قدرت
dyed-in-the-wool
تمام عیار
par excellence
به تمام معنی
full
تمام قدرت
full-page
تمام صفحه
dyed-in-the-wool
تمام و کمال
yearlong
یکسال تمام
spring-clean
تمام وکمالتمیزکردن
yean round
در تمام سال
A whole week
یک هفته تمام
peter
تمام شدن
through
تمام شده
full-time
تمام وقت
due
تمام شده
wrap up
تمام شدن
full
تمام تکمیل
to blow over
تمام شدن
he is fifty
تمام دارد
hade
شیب تمام
thoro
تمام وکمال
give out
تمام شدن
get through
تمام کردن
fully automatic machine
تمام اتومات
fully automatic
تمام اتوماتیک
fullword
تمام کلمه
fullmouthed
تمام دندان
full word
تمام کلمه
full wave
تمام موج
full view
نمای تمام رخ
full tracked
تمام زنجیر
full tracked
تمام شنی
full time
تمام روز
full screen
تمام صفحه
holohedral
تمام وجه
holohedron
تمام وجهی
round d.
دوجین تمام
pukka
تمام عیار
pucka
تمام عیار
processor
تمام کننده
rounds complete
تیر تمام شد
run out of
تمام کردن
payment in full
پرداخت تمام
over with
تمام شده
short measure full measure
پیمانه تمام
the full of the moon
ماه تمام
the game is up
بازی تمام شد
mast high
تمام افراشته
the whole world
تمام دنیا
in full fig
درلباس تمام
in full
تمام وکمال
thoro
کامل تمام
holosymmetric
تمام وجه
full scale
تمام عیار
full pay
مواجب تمام
full pay
حقوق تمام
to fill out
تمام کردن
to finish off
تمام کردن
cosecant
قطرفل تمام
consumptible
تمام شدنی
consummative
تمام کننده
completive
تمام کننده
to run away with
تمام کردن
to see out
تمام کردن
to see through
تمام کردن
by all means
با تمام وسائل
full subtractor
تمام کاهشگر
an a fact
تمام شده
ammo zero
مهمات تمام
use up
تمام کردن
all this
تمام اینها
all risks
تمام خطرات
all out
باشدت تمام
to eat up
تمام کردن
to draw to an end
تمام شدن
full orbed
تمام روشن
full mouthed
تمام دندان
full moon
ماه تمام
full duplex
تمام دو رشتهای
full blown
تمام کامل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com