Dictiornary-Farsi | تمایل به فرار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fugitiveness	تمایل به فرار


Other Matches

lamming	فرار کردن گریختن فرار
lam	فرار کردن گریختن فرار
lams	فرار کردن گریختن فرار
desert	کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts	کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting	کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
trends	تمایل
appetence	تمایل
would	تمایل
proneness	تمایل
proclivity	تمایل
disinclined	بی تمایل
proclivities	تمایل
gravitation	تمایل
sentiment	تمایل
tendencies	تمایل
tendency	تمایل
appetence or tency	تمایل
appetency	تمایل
addictedness	تمایل
liking	تمایل
left justification	تمایل به چپ
pendulum	تمایل
pendulums	تمایل
nisus	تمایل
propensity	تمایل
trend	تمایل
propensities	تمایل
declination	تمایل
recumbency	تمایل
orientation	تمایل
month's mind	تمایل
trepan	تمایل
unwilling	بی تمایل
aclinic	بی تمایل
leaning	تمایل
leanings	تمایل
intentions	تمایل
intention	تمایل
disposition	تمایل
leans	تمایل داشتن
fantasy	میل تمایل
inclining	تعظیم تمایل
affect	تمایل داشتن
affects	تمایل داشتن
disinclination	عدم تمایل
fantasies	میل تمایل
hang	تردید تمایل
streaking	تمایل میل
against his grain	برخلاف تمایل او
hangs	تردید تمایل
tilts	کجی تمایل
central tendency	تمایل به مرکز
predilection	تمایل قبلی
preoccupation	تمایل شیفتگی
tilted	کجی تمایل
tilt	کجی تمایل
streaks	تمایل میل
antipathetic	فاقد تمایل
work effort	تمایل به کار
preoccupations	تمایل شیفتگی
inclination	تمایل شیب
streaked	تمایل میل
leaned	تمایل داشتن
veins	حالت تمایل
vein	حالت تمایل
lean	تمایل داشتن
caprices	تمایل فکری
caprice	تمایل فکری
predilections	تمایل قبلی
declinatory	دارای تمایل
proclivity to steal	تمایل بدزدی
aptitudes	تمایل طبیعی
aptitude	تمایل طبیعی
propend	تمایل داشتن
propensity to consume	تمایل به مصرف
gusts	تمایل مزمزه
gust	تمایل مزمزه
reactive tendency	تمایل واکنشی
self immolation	تمایل به خودکشی
sinistral	تمایل بچپ
the herd instinct	تمایل بگروه
wish [would like]	تمایل داشتن
trepan	تمایل داشتن
polarity	تمایل قطبی
polarities	تمایل قطبی
list	تمایل کجی
portraint orientation	تمایل عمودی
streak	تمایل میل
propensities	تمایل طبیعی
falloff	تمایل داشتن
landscape orientation	تمایل افقی
propensity	تمایل طبیعی
predispostion	تمایل قبلی
tendency toward something	تمایل به سوی چیزی
take to	تمایل پیدا کردن به
tilt angle	زاویه تمایل به طرفین
kindlily	با تمایل به مهربانی مهربانانه
argumentativeness	تمایل یاعادت به جدال
uptrend	تمایل بسوی بالا
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
to take a ply	تمایل پیدا کردن
express willingness	اظهار تمایل کردن
take to	تمایل پیدا کردن
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
odds	تمایل بیک سو احتمالات
hade	تمایل پیدا کردن
marginal propensity to absorb	تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend	تمایل نهائی به مخارج
proclivities	تمایل طبیعی بچیز بد
proclivity	تمایل طبیعی بچیز بد
inclination for any thing	تمایل یا میل بچیزی
propensity to do evil	تمایل به بدی کردن
rapprochement	نزدیکی تمایل بدوستی
turns	تمایل تغییر جهت
turn	تمایل تغییر جهت
biases	تمایل بیک طرف
bias	تمایل بیک طرف
yen	تمایل رغبت شدید
prepossession	اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention	افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
frigidity	کمی تمایل درقوای جنسی
desirability	درجه تمایل شرایط مطلوب
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
worldliness	تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
adductor	تمایل عضو بطرف محور
heredity	تمایل برگشت باصل توارث
diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
tenor	تمایل صدای زیر مردانه
frigid	دارای اندکی تمایل جنسی
tenors	تمایل صدای زیر مردانه
helms	تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm	تمایل قایق به انحراف از مسیر
levorotatory	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out	تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral	تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
levorotary	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
undersexed	دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
oversteer	تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out	تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
escaped	فرار
to take flight	فرار
transgressor	فرار و
escapes	فرار
escaping	فرار
leg bail	فرار
subtile	فرار
breakaway	فرار
loup	فرار
drive	فرار گل زن
drives	فرار گل زن
escapement	فرار
mercurial	فرار
volatile	فرار
bridge escape	فرار از پل
scape	فرار
evasive	فرار
defection	فرار
escape	فرار
p in favour of a person	تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism	حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
to elope	فرار کردن
to run away	فرار کردن
scudding	فرار از باد
to run off	فرار کردن
to run away	فرار کردن
scape	وسیله فرار
escapism	فلسفه فرار
postern	راه فرار
hot money	پول فرار
loup	فرار کردن
luft	خانه فرار
getaways	گریز فرار
brain drain	فرار مغزها
getaway	گریز فرار
nonvolatile	غیر فرار
scape	فرار کردن
volatile file	پرونده فرار
volatile memory	حافظه فرار
volatile storage	انباره فرار
volatile storage	حافظه فرار
volatility product	فراورده فرار
volatility product	محصول فرار
bolt-hole	راه فرار
bolt-holes	راه فرار
escapologist	اهل فرار
I made good my escape .	موفق به فرار شد
get away <idiom>	فرار کردن
volatile compound	ترکیب فرار
volatile file	فایل فرار
scape of molecules	فرار ملکول ها
skedaddle	فرار کردن
skip of the mat	فرار از تشک
escapologists	اهل فرار
tax evasion	فرار از مالیات
trailing edge	لبه فرار
jailbreaks	فرار از زندان
jailbreak	فرار از زندان
absconds	فرار کردن
escaped	گریز فرار