Dictiornary-Farsi | تمایل رغبت شدید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
yen	تمایل رغبت شدید


Other Matches

fervour	حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor	حرارت شدید اشتیاق شدید
goo	رغبت
relishing	رغبت
interest	رغبت
interests	رغبت
relishes	رغبت
relished	رغبت
relish	رغبت
zest	رغبت
proneness	سرازیری رغبت
cloy	بی رغبت کردن
nauseates	از رغبت انداختن
disincline	بی رغبت کردن
disrelish	بی رغبت بودن
indisposed	کسل بی رغبت
loathsome	بی رغبت کننده
nauseate	از رغبت انداختن
nauseated	از رغبت انداختن
appetite	میل و رغبت ذاتی
propensity	میل باطنی رغبت
appetites	میل و رغبت ذاتی
propensities	میل باطنی رغبت
interest blank	برگ رغبت سنج
interest inventory	پرسشنامه رغبت سنج
strong vocational interest blank	رغبت سنج شغلی استرانگ
kuder occupational interest survey	رغبت سنج شغلی کودر
svib	رغبت سنج شغلی استرانگ
disinclined	بی تمایل
unwilling	بی تمایل
trends	تمایل
declination	تمایل
aclinic	بی تمایل
propensity	تمایل
left justification	تمایل به چپ
would	تمایل
trend	تمایل
pendulums	تمایل
addictedness	تمایل
liking	تمایل
appetence	تمایل
appetency	تمایل
gravitation	تمایل
sentiment	تمایل
appetence or tency	تمایل
propensities	تمایل
tendency	تمایل
tendencies	تمایل
pendulum	تمایل
proclivity	تمایل
proclivities	تمایل
intentions	تمایل
disposition	تمایل
leanings	تمایل
leaning	تمایل
proneness	تمایل
trepan	تمایل
nisus	تمایل
orientation	تمایل
month's mind	تمایل
intention	تمایل
recumbency	تمایل
work effort	تمایل به کار
streak	تمایل میل
polarities	تمایل قطبی
streaked	تمایل میل
streaking	تمایل میل
streaks	تمایل میل
tilt	کجی تمایل
tilts	کجی تمایل
leans	تمایل داشتن
list	تمایل کجی
lean	تمایل داشتن
leaned	تمایل داشتن
trepan	تمایل داشتن
veins	حالت تمایل
hangs	تردید تمایل
inclining	تعظیم تمایل
wish [would like]	تمایل داشتن
antipathetic	فاقد تمایل
fantasy	میل تمایل
preoccupations	تمایل شیفتگی
preoccupation	تمایل شیفتگی
affect	تمایل داشتن
affects	تمایل داشتن
predilections	تمایل قبلی
caprice	تمایل فکری
caprices	تمایل فکری
disinclination	عدم تمایل
inclination	تمایل شیب
vein	حالت تمایل
hang	تردید تمایل
against his grain	برخلاف تمایل او
propensities	تمایل طبیعی
the herd instinct	تمایل بگروه
propensity to consume	تمایل به مصرف
declinatory	دارای تمایل
reactive tendency	تمایل واکنشی
portraint orientation	تمایل عمودی
fantasies	میل تمایل
propend	تمایل داشتن
gust	تمایل مزمزه
gusts	تمایل مزمزه
falloff	تمایل داشتن
proclivity to steal	تمایل بدزدی
predispostion	تمایل قبلی
propensity	تمایل طبیعی
self immolation	تمایل به خودکشی
polarity	تمایل قطبی
predilection	تمایل قبلی
aptitudes	تمایل طبیعی
fugitiveness	تمایل به فرار
aptitude	تمایل طبیعی
landscape orientation	تمایل افقی
sinistral	تمایل بچپ
central tendency	تمایل به مرکز
tilted	کجی تمایل
hade	تمایل پیدا کردن
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
marginal propensity to expend	تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to absorb	تمایل نهائی به جذب
kindlily	با تمایل به مهربانی مهربانانه
inclination for any thing	تمایل یا میل بچیزی
take to	تمایل پیدا کردن
proclivities	تمایل طبیعی بچیز بد
tilt angle	زاویه تمایل به طرفین
argumentativeness	تمایل یاعادت به جدال
to take a ply	تمایل پیدا کردن
rapprochement	نزدیکی تمایل بدوستی
take to	تمایل پیدا کردن به
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
propensity to do evil	تمایل به بدی کردن
uptrend	تمایل بسوی بالا
express willingness	اظهار تمایل کردن
tendency toward something	تمایل به سوی چیزی
turn	تمایل تغییر جهت
bias	تمایل بیک طرف
proclivity	تمایل طبیعی بچیز بد
biases	تمایل بیک طرف
odds	تمایل بیک سو احتمالات
turns	تمایل تغییر جهت
adductor	تمایل عضو بطرف محور
helms	تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigid	دارای اندکی تمایل جنسی
helm	تمایل قایق به انحراف از مسیر
prepossession	اشغال قبلی تمایل بیجهت
tenors	تمایل صدای زیر مردانه
heredity	تمایل برگشت باصل توارث
tenor	تمایل صدای زیر مردانه
worldliness	تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
declaration of intention	افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
desirability	درجه تمایل شرایط مطلوب
frigidity	کمی تمایل درقوای جنسی
diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
undersexed	دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotary	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out	تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
levorotatory	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
negative diheral	تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
oversteer	تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out	تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
intensive	شدید
tough	شدید
tougher	شدید
toughest	شدید
severe	شدید
grievous	شدید
towering	شدید
stalwarts	شدید
intense	شدید
diametric	شدید
diametrical	شدید
hyperpyrexia	تب شدید
draconic	شدید
high wrought	شدید
vigorous	شدید
incontrollable	شدید
climacteric <adj.>	شدید
violent	شدید
rugged	شدید
drastically	شدید
strenuous	شدید
stalwart	شدید
drastic	شدید
acute	شدید
two fisted	شدید
extensive	شدید
sweltering	شدید
rigorous	شدید
keenest	شدید
keen	شدید
sopping	شدید
inclement	شدید
raging	شدید
slashing	شدید
forcible	شدید
severest	شدید
vehemently	شدید
vehement	شدید

yen