Dictiornary-Farsi | تمایل عمودی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
portraint orientation	تمایل عمودی


Other Matches

standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check	بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
sentiment	تمایل
intentions	تمایل
intention	تمایل
disposition	تمایل
leanings	تمایل
left justification	تمایل به چپ
month's mind	تمایل
nisus	تمایل
leaning	تمایل
orientation	تمایل
gravitation	تمایل
addictedness	تمایل
propensity	تمایل
appetence	تمایل
appetency	تمایل
aclinic	بی تمایل
proclivities	تمایل
declination	تمایل
proclivity	تمایل
would	تمایل
tendencies	تمایل
tendency	تمایل
propensities	تمایل
proneness	تمایل
trepan	تمایل
trends	تمایل
appetence or tency	تمایل
trend	تمایل
pendulums	تمایل
liking	تمایل
pendulum	تمایل
disinclined	بی تمایل
unwilling	بی تمایل
recumbency	تمایل
propensity	تمایل طبیعی
hang	تردید تمایل
propensities	تمایل طبیعی
preoccupation	تمایل شیفتگی
inclining	تعظیم تمایل
aptitude	تمایل طبیعی
preoccupations	تمایل شیفتگی
aptitudes	تمایل طبیعی
inclination	تمایل شیب
antipathetic	فاقد تمایل
leaned	تمایل داشتن
hangs	تردید تمایل
lean	تمایل داشتن
vein	حالت تمایل
caprice	تمایل فکری
veins	حالت تمایل
predilections	تمایل قبلی
streak	تمایل میل
predilection	تمایل قبلی
affects	تمایل داشتن
affect	تمایل داشتن
streaking	تمایل میل
streaks	تمایل میل
tilted	کجی تمایل
streaked	تمایل میل
tilts	کجی تمایل
disinclination	عدم تمایل
tilt	کجی تمایل
fantasies	میل تمایل
caprices	تمایل فکری
declinatory	دارای تمایل
the herd instinct	تمایل بگروه
fugitiveness	تمایل به فرار
fantasy	میل تمایل
reactive tendency	تمایل واکنشی
leans	تمایل داشتن
landscape orientation	تمایل افقی
sinistral	تمایل بچپ
self immolation	تمایل به خودکشی
polarities	تمایل قطبی
polarity	تمایل قطبی
predispostion	تمایل قبلی
propend	تمایل داشتن
wish [would like]	تمایل داشتن
falloff	تمایل داشتن
propensity to consume	تمایل به مصرف
central tendency	تمایل به مرکز
work effort	تمایل به کار
trepan	تمایل داشتن
gusts	تمایل مزمزه
gust	تمایل مزمزه
proclivity to steal	تمایل بدزدی
against his grain	برخلاف تمایل او
list	تمایل کجی
rapprochement	نزدیکی تمایل بدوستی
take to	تمایل پیدا کردن
express willingness	اظهار تمایل کردن
uptrend	تمایل بسوی بالا
take to	تمایل پیدا کردن به
tendency toward something	تمایل به سوی چیزی
tilt angle	زاویه تمایل به طرفین
biases	تمایل بیک طرف
propensity to do evil	تمایل به بدی کردن
to take a ply	تمایل پیدا کردن
turns	تمایل تغییر جهت
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
kindlily	با تمایل به مهربانی مهربانانه
yen	تمایل رغبت شدید
proclivity	تمایل طبیعی بچیز بد
bias	تمایل بیک طرف
proclivities	تمایل طبیعی بچیز بد
argumentativeness	تمایل یاعادت به جدال
turn	تمایل تغییر جهت
marginal propensity to expend	تمایل نهائی به مخارج
odds	تمایل بیک سو احتمالات
marginal propensity to absorb	تمایل نهائی به جذب
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
inclination for any thing	تمایل یا میل بچیزی
hade	تمایل پیدا کردن
desirability	درجه تمایل شرایط مطلوب
prepossession	اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention	افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
frigidity	کمی تمایل درقوای جنسی
heredity	تمایل برگشت باصل توارث
adductor	تمایل عضو بطرف محور
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
worldliness	تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
helms	تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigid	دارای اندکی تمایل جنسی
tenors	تمایل صدای زیر مردانه
tenor	تمایل صدای زیر مردانه
helm	تمایل قایق به انحراف از مسیر
undersexed	دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out	تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral	تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
levorotary	دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
oversteer	تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out	تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
upright	عمودی
righted	حق عمودی
right	حق عمودی
righting	حق عمودی
perpendicular	عمودی
perpendecular	عمودی
plumb line	خط عمودی
othogonal	عمودی
straightest	عمودی
straighter	عمودی
straight	عمودی
vertical	عمودی
on end	عمودی
erect	عمودی
erected	عمودی
lineal	عمودی
plumb lines	خط عمودی
erects	عمودی
erecting	عمودی
labialism	حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
p in favour of a person	تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
vertical combines	ترکیب عمودی
vertical equity	عدالت عمودی
vertical merger	ادغام عمودی
vertical justification	تنظیم عمودی
vertical interval	فاصله عمودی
normal force	تلاش عمودی
vertical integration	ادغام عمودی
vertical justification	تطابق عمودی
vertical growth	رشد عمودی
vertical force	نیروی عمودی
vertical expansion	گسترش عمودی
vertical equity	برابرسازی عمودی
erectness	حالت عمودی
vertical axis	محور عمودی
orthogonality	حالت عمودی
perpendicularity	حالت عمودی
perpendecular	خط عمودی یا قائم
out of the perpendicular	غیر عمودی
orthotropism	رویش عمودی
normal acceleration	شتاب عمودی
normal axis	محور عمودی
normal force	نیروی عمودی
off plmb	غیر عمودی
out of plumb	غیر عمودی
linal descent	وارث خط عمودی
profiling	برش عمودی
vertical antenna	انتن عمودی
vertical adjustment	تنظیم عمودی
plumbness	حالت عمودی
profiles	برش عمودی
joint drain	زهکش عمودی
cliffs	صخره عمودی
cliff	صخره عمودی
tap root	ریشه عمودی
orthogonal rotation	چرخش عمودی
vertical	عمودی [ریاضی]
crown-post	تیرک عمودی
brise-soleil	کرکره عمودی
brise-soleil	پرده عمودی
profile	برش عمودی
stringers	تراورس عمودی
nosediving	فرود عمودی