English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
white civilization تمدن نژاد سفید
Other Matches
paleface نژاد سفید پوست
quadroon از نژاد سفید وسیاه
segregationist طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
epistasis اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
culturing تمدن
culture تمدن
cultures تمدن
kultur تمدن
uncivil بی تمدن
rugged بی تمدن
civilisations تمدن
civilization تمدن
uncivilly بی تمدن
civilizations تمدن
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
civilizable تمدن پذیر
westernised تمدن غربی را پذیرفتن
westernize تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing تمدن غربی را پذیرفتن
westernising تمدن غربی را پذیرفتن
westernises تمدن غربی را پذیرفتن
florescence حد اعلای تمدن یک قوم
westernized تمدن غربی را پذیرفتن
decivilize از تمدن خارج کردن
hun مخرب تمدن المانی
westernizes تمدن غربی را پذیرفتن
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
minoan مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
westernization فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
descent نژاد
issue نژاد
congenerous هم نژاد
issued نژاد
blood نژاد
issues نژاد
descents نژاد
siblings هم نژاد
sibling هم نژاد
strains نژاد
stirps نژاد
strain نژاد
races نژاد
phylon نژاد
origin نژاد
origins نژاد
phylum نژاد
Lurs نژاد لر
race نژاد
raced نژاد
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
biotype جانداران هم نژاد
pedigrees ریشه نژاد
half breed از نژاد مختلف
pedigree ریشه نژاد
underbred از نژاد غیراصیل
master race نژاد برتر
ethnology نژاد شناسی
genocide نژاد ستیزی
genocide نژاد زدایی
full blooded از نژاد اصیل
outcrossing پیوند دو نژاد
Slav از نژاد اسلاو
anglian مربوط به نژاد
purebred پاک نژاد
ethnocentrism نژاد پرستی
ethnocentric نژاد پرست
racist نژاد پرست
ethnography نژاد پرستی
the black race نژاد سیاه
Normans از نژاد نرمان
racism نژاد پرستی
Norman از نژاد نرمان
Slavs از نژاد اسلاو
highborn نیک نژاد
Celts نژاد سلت
racists نژاد پرست
mutts سگ پست نژاد
mutt سگ پست نژاد
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
full blood نژاد خالص
full-blooded پاک نژاد
mongrel پست نژاد
eugenics اصلاح نژاد
Celt نژاد سلت
mongrels پست نژاد
inbreed از یک نژاد ایجاد کردن
heaven born خدایی اسمانی نژاد
hamito semitic از نژاد حامی وسامی
top dog نژاد یا شخص غالب
Celtic وابسته به نژاد سلت
interbreed اصلاح نژاد کردن
of alow parentage فرومایه پست نژاد
semitics نژاد شناسی سامی
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
bon ton خوش نژاد اشرافی
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
skinheads رذل نژاد پرست
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
skinhead رذل نژاد پرست
creole دارای نژاد مخلوط
creoles دارای نژاد مخلوط
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
hamitic مربوط به نژاد حام
euthenics اصلاح نژاد محیطی
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
negrophobe بیمناک از نژاد سیاه
game fowl نژاد خروس جنگی
africander افریقایی فرنگی نژاد
gerontomorphosis پیر شدگی نژاد
akkadian نژاد اکد یا اکاد
humankind بشریت نژاد انسان
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
a racist attack حمله ای با غرض نژاد پرستی
non human غیر متعلق به نژاد انسان
jersey giant نژاد ماکیان خانگی بزرگ
broodmare مادیان برای تولید نژاد
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
turanian مردمی از نژاد التایی اورال
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
hamp shire نژاد خوک سیاه امریکایی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
Semitic از نژاد سام بن نوح زبان سامی
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
slovak نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
studhorse اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
melanochroi سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
romanesque رومی وابسته به تمدن رومی
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
white سفید
snow-white سفید
blank check چک سفید
blank سفید
alabastrine سفید
minever خز سفید
hoary سفید
blankest سفید
miniver خز سفید
blank cheques چک سفید
hoary headed مو سفید
snowy سفید
blank cheque چک سفید
white tailed دم سفید
chalks گل سفید
chalking گل سفید
chalked گل سفید
chalk گل سفید
whiting گچ سفید
shiro سفید
silvery سفید
whitest سفید
whiter سفید
sow white سفید
whiteboard تخته سفید
gray سفید شونده
gray bearded ریش سفید
ice wool کرک سفید
galvanized iron اهن سفید
kerosine نفت سفید
White Papers کتاب سفید
graybeard ریش سفید
greater plantain تخم سفید
greensickness یزقان سفید
incandescent light نور سفید
hoary headed ریش سفید
kerosone نفت سفید
hoariness سفید مویی
king's spear سوسن سفید
hellebore خریق سفید
leucophlegmasia التهاب سفید
White peacock طاووس سفید
habenaria زر اوند سفید
greybeard ریش سفید
gray کبود سفید
gallvanized iron اهن سفید
white dwarf کوتوله سفید
white noise نوفه سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com