Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
post deflection focusing
تمرکز پس از انحراف
Other Matches
concentrates
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrate
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrating
تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
deviations
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
concentration
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifted
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
apparent wander
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
centralisation
تمرکز
centralization
تمرکز
concentration
تمرکز
focusing
تمرکز
yeep joung
تمرکز
centering
تمرکز
concentrations
تمرکز
concentrates
تمرکز دادن
centred
تمرکز یافتن
visual focusing
تمرکز دیداری
centralist
طرفدار تمرکز
centre
تمرکز یافتن
concentrating
تمرکز کردن
concentrating
تمرکز دادن
centers
تمرکز یافتن
centered
تمرکز یافتن
electron focusing
تمرکز الکترون
centralists
طرفدار تمرکز
stress concentration
تمرکز تنش
focalization
تمرکز در کانون
cathexis
تمرکز روانی
center spuare
زاویه تمرکز
centering tool
ابزار تمرکز
electrostatic focusing
تمرکز الکتروستاتیکی
magnetic focusing
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing
تمرکز الکترومغناطیسی
concentative
تمرکز دهنده
concentration of fire
تمرکز اتش
concentration ratio
نسبت تمرکز
concentration ratio
نرخ تمرکز
degree of centralization
درجه تمرکز
cost center
تمرکز هزینه
crossover
تمرکز نخستین
focusing coil
پیچک تمرکز
automatic focusing
تمرکز خودکار
retain
تمرکز دادن
retained
تمرکز دادن
retaining
تمرکز دادن
retains
تمرکز دادن
center
تمرکز یافتن
decentralization
عدم تمرکز
period of concentration
زمان تمرکز
line concentrator
تمرکز کننده خط
horizontal integration
تمرکز افقی
ionic focusing
تمرکز با گاز
gas focusing
تمرکز با گاز
focusing magnet
مغناطیس تمرکز ده
focusing control
تنظیم تمرکز
data concentration
تمرکز داده
concentrates
تمرکز کردن
concentrate
تمرکز دادن
totalitarianism
تمرکز گرایی
concentrate
تمرکز کردن
concentrations
تمرکز عده ها
concentration
تمرکز عده ها
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
concentrates
تمرکز دادن تغلیظ
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
centralized design
طراحی تمرکز یافته
decentralize
عدم تمرکز دادن
decentralizes
عدم تمرکز دادن
decentralizing
عدم تمرکز دادن
decentralising
عدم تمرکز دادن
decentralises
عدم تمرکز دادن
decentralised
عدم تمرکز دادن
concentrating
تمرکز دادن تغلیظ
concentrate
تمرکز دادن تغلیظ
masses
تمرکز قوای جنگی
bourrelet
ورم تمرکز گلوله
concentration area
منطقه تمرکز اتش
massing of fire
تمرکز دادن اتشها
self focus
تنظیم تمرکز خودکار
massing
تمرکز قوای جنگی
mass
تمرکز قوای جنگی
centralised
تمرکز دادن تمرکزی کردن
electron beam focusing
تمرکز دهی اشعه الکترونی
centralism
سیستم تمرکز در اداره مملکت
centralizing
تمرکز دادن تمرکزی کردن
concenter
تمرکز دادن تغلیظ کردن
centralizes
تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralize
تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralising
تمرکز دادن تمرکزی کردن
authoritarianism
فلسفهء تمرکز قدرت یا استبداد
centralises
تمرکز دادن تمرکزی کردن
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
statism
تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
centralising
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralised
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralizing
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralises
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
gather writer
تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
centralizes
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralize
تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
cathectic
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
hit the high spots
<idiom>
روی نکته اصلی تمرکز کردن
pool
قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
decentralism
سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
pooled
قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
Zionism
نهضت تمرکز بنی اسرائیل درفلسطین
pools
قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
center
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
Zionist
طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
authoritarians
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarian
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
condenser
الت جمع کردن و تمرکز دادن برق
grommet
حلقه ثبات لوله ورم تمرکز گلوله
tabbing
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
perversions
انحراف
perversity
انحراف
detours
انحراف
aberrance
انحراف
obliqueness
انحراف
detour
انحراف
declination
انحراف
metabasis
انحراف
aberration
انحراف
convergence
انحراف
deviance
انحراف
deviation
انحراف
falloff
انحراف
offsetting
انحراف
offset
انحراف
agonic
بی انحراف
corruption
انحراف
deviancy
انحراف
deviations
انحراف
inclination
انحراف
digression
انحراف
deflect
انحراف
diversions
انحراف
diversion
انحراف
variance
انحراف
slope
انحراف
sloped
انحراف
slopes
انحراف
deflections
انحراف
distortions
انحراف
deflection
انحراف
lapse
انحراف
skew
انحراف
lapsing
انحراف
skews
انحراف
petty offence
انحراف
skewing
انحراف
leeway
انحراف
deflecting
انحراف
perversion
انحراف
deflected
انحراف
distortion
انحراف
deflects
انحراف
lapses
انحراف
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
deviation factor
ضریب انحراف
x axis defelection
انحراف- ایکس
deviation score
نمره انحراف
y deflection
انحراف ایگرگ
diversion factor
ضریب انحراف
deflexion
انحراف پیچش
deflection angle
زاویه انحراف
chromatic aberration
انحراف فامی
deflection shift
تغییرات انحراف
sexual deviation
انحراف جنسی
deviation table
جدول انحراف
deviascope
انحراف سنج
tilt angle
زاویه انحراف
deflection correction
اختلاف انحراف
deflection mirror
اینه انحراف
trepan
چرخش انحراف
deflection pattern
مستطیل انحراف
deflection error
اشتباه انحراف
undeviating
بدون انحراف
mean deviation
انحراف میانگین
magnetic variations
انحراف مغناطیسی
magnetic inclination
انحراف مغناطیسی
magnetic diviation
انحراف مغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com