Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
Other Matches
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
approached
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approach
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
checkpoints
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
distributed practices
تمرینهای پراکنده
interval exercises
تمرینهای متناوب
distributed practices
تمرینهای توزیعی
reaction drills
تمرینهای واکنشی
free exercise
تمرینهای نرمش ازاد
spring practice
دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
circuit training
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawned
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
originationu
اغاز
instep
اغاز
venues
اغاز
beginnings
اغاز
origins
اغاز
abinitio
از اغاز
beginning
اغاز
exordium
اغاز
incipience or ency
اغاز
onset
اغاز
initiation
اغاز
venue
اغاز
inchoation
اغاز
inception
اغاز
outset
اغاز
initation
اغاز
terminus a que
اغاز
origin
اغاز
entrance
اغاز
get away
اغاز
jump off
اغاز
scratch line
خط اغاز
kick-off
اغاز
insteps
اغاز
authorship
اغاز
commencement
اغاز
kick off
اغاز
getaway
اغاز
entranced
اغاز
entrancing
اغاز
primordium
اغاز
entrances
اغاز
initio
در اغاز
getaways
اغاز
kick-offs
اغاز
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
som
اغاز پیام
initialled
واقع در اغاز
revival
اغاز رونق
revivals
اغاز رونق
uppermost
از اغاز از ابتدا
leadoff
اغاز ضربت
to take to
اغاز نهادن
lead off
اغاز کردن
initials
واقع در اغاز
initialling
واقع در اغاز
commence
اغاز کردن
to push off
اغاز کردن
initialing
واقع در اغاز
initialed
واقع در اغاز
initial
واقع در اغاز
begins
اغاز شدن
begins
اغاز کردن
soft start
اغاز نرم
commences
اغاز کردن
commencing
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
alphas
اغاز شروع
alpha
اغاز شروع
start bit
بیت اغاز
wire to wire
از اغاز تا فرجام
push off
اغاز کردن
start of heading
اغاز سرفصل
start of message
اغاز پیام
start of taxt
اغاز متن
begin
اغاز کردن
begin
اغاز شدن
nodal point
نقطه اغاز
initiate
اغاز کردن
at the start
در اغاز کار
at first
در اغاز کار
alpha and omega
اغاز و فرجام
inaugurate
اغاز کردن
inaugurated
اغاز کردن
takeoffs
اغاز پرش
inaugurates
اغاز کردن
takeoff
اغاز پرش
inaugurating
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
launched
اغاز کردن
primes
درجه یک اغاز
self initiated
خود اغاز
initiated
اغاز کردن
initiates
اغاز کردن
from a to izzard
از اغاز تا انجام
initiating
اغاز کردن
launch
اغاز کردن
launches
اغاز کردن
launching
اغاز کردن
prime
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
incept
اغاز کردن
incipit
شروع و اغاز
thru
از اغاز تاانتها
births
اغاز زاد
birth
اغاز کردن
births
اغاز کردن
inchoate
اغاز کردن
initial point
نقطه اغاز
introductive
اغاز کننده
jump off
اغاز حمله
debuts
اغاز کار
debut
اغاز کار
birth
اغاز زاد
prefaces
اغاز پیش گفتار
pullulate
اغاز توسعه نهادن
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
aurora
سرخی شفق اغاز
upfield
نقطه اغاز بازی
eras
اغاز تاریخ عصر
era
اغاز تاریخ عصر
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
flagman
پرچم دار خط اغاز
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
to take arms
جنگ اغاز کردن
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
kickoff
ضربه اغاز بازی
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
jump the gum
خطا در اغاز پرش
start bit
ذرهء اغاز نما
preface
اغاز پیش گفتار
kick off
ضربه اغاز بازی
decadence
فساد اغاز ویرانی
through
از اغاز تا انتها کاملا
reoccupy
دوباره اغاز کردن
prefaced
اغاز پیش گفتار
originating
اغاز شدن یاکردن
originates
اغاز شدن یاکردن
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
prefacing
اغاز پیش گفتار
set position
اماده در نقطه اغاز
new departure
اغاز رویه تازه
originate
اغاز شدن یاکردن
hajime
اغاز مبارزه کاراته
originated
اغاز شدن یاکردن
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
initialled
پاراف در اغاز قرار دادن
scores
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
initialing
پاراف در اغاز قرار دادن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
scored
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialed
پاراف در اغاز قرار دادن
initial
پاراف در اغاز قرار دادن
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialling
پاراف در اغاز قرار دادن
epochs
اغاز فصل جدید عصر
epoch
اغاز فصل جدید عصر
begins
اغاز نهادن شروع کردن
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
inchoative
تازه اغاز شده اغازی
repositional
با حروف اضافه اغاز شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com